EB474
EB474
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

مراسم گریه

مراسم گریه همچون دفعات گذشته به خوبی برگزار شد
در ابتدا به سراغ آدم های خاک خورده زندگی ام رفتم آدم هایی که همچنان شایسته جایگاهشان بودند اما چون هر مراسمی آیین خودش را دارد و در این مراسم تو باید به یاد بیاوری لحظاتی را که آن روح های سرگردان همچنان در زندگی تو وجود داشتند و می زیستند و بعد از آنها نوبت خاطرات تلخ و شیرین فرا می‌رسند تو می خندی اما چشمانت اشک می‌ریزند و حالا حسرت ها و آرزوهای دفن شده تو را صدا میزنند و تو را برای یک عزاداری کوتاه و مختصر دعوت می نمایند ...
وقتی تمام شد ....
تو با اصلی ترین مرحله مراسم گریه روبرو می شوی گریه برای کسانی که واقعا از دست دادی ...
گریه ای که هیچ پایانی ندارد بلکه آغازگری ست برای یک مراسم جدید براستی که تنها همین افراد هستند که لیاقت اشک، غم و دلتنگی ما را دارند ...
و بقیه آدما گرد و غباری بیش نیستند...













مراسم گریهآیینتنهاییگریهرمان
Never Stop DREAMING (Freddy Krueger)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید