EB474
EB474
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

Violet

فصل اول

خاطرات

(قسمت 13)


?:کارها چطور پیش میره؟ همه چی آماده است؟
+بله قربان ما تونستیم هم به صورت پودر و هم بصورت قرص و اسپری اونا رو آماده کنیم .
++ من یک پیشنهادی دارم
?:
اگر میخوای بگی کار رو متوقف کنیم بهتره چیزی نگی چون ممکنه دیگه بعدش زنده نباشی.
++: نه ،نه اصلا من پیشنهادم اینکه بین تعداد کمتری از افرادی که مشخص کردیم پخش کنیم تا بفهمیم چطوری عمل میکنه و اگر جواب داد ادامه بدیم اگر نداد بررسی کنیم و دوباره ازاول بسازیم ...
?:
همین کار رو انجام بدید
منم اسنیک رو میفرستم تا هماهنگیهای لازم رو انجام بده...
+:بله حتما ما هم تا ساعت 12 آماده میشیم .
?:
اسنیک ازت میخوام که طبق نقشه پیش بری و خودت حواست به همه چی باشه به آدم هات هم احتیاج دارم.
اسنیک : انجام میشه خیالتون راحت.


?:قراره حسابی بهمون خوش بگذره

زودتر برو وقت زیادی نداریم

اسنیک :

بله رئیس

?:میتونی بری.

رمان عاشقانهرمان روانشناختیجناییدراممعمایی
Never Stop DREAMING (Freddy Krueger)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید