enadi.pr·۶ سال پیشاو که از من رفته بود اشاره:پروانه را از طریق وبلاگش که خواهرم به من معرفی کرده بود میشناختم. قلم خوبی داشت و وقتی از شیوایی و قوت آن برای نوشتن درباره بیماری…
enadi.pr·۶ سال پیشسفر به اشتیاق نمی دانم خاصیت این روز های آخر سال است یا اینکه من سرم را شلوغ کرده ام؟کنار خانه ام رودخانه ای هست که از سرتهران راه می افتد و نمی دانم تا…
enadi.pr·۶ سال پیشاین دو هزاران من و ما . . . به وضوح و روشنی از وجود یک گروهان آدم در خود خبر دارم. کسی که بسیار منطقی است، کسی که بسیار احساساتی است، کسی که بسیار دقیق است، کسی که بس…
enadi.pr·۶ سال پیشآسیابما مردمان هوشیاری نیستیم. ما ایرانی های نژاد پرست و ناسیونالیسم گوگولی که عادت کرده این به باختن و جر زدن. ما اونایی هستیم که وقتی شرایط ب…
enadi.pr·۶ سال پیشدر ستایش بیست سالگیرسیدن به سی و چند سالگی و گذر چهارمین دهه از زندگی، شیرینی ها و مصائب خاص خودش را دارد. شیرین است چون استقلال و توان کافی برای بودن…
enadi.pr·۶ سال پیشدختر تازه کاری که به گربه ها سوسیس آلمانی می داد هر روز صبح که از کنار پارک رسالت رد می شوم تا بیایم زیر پل سیدخندان، و سوار تاکسی هایی که به قول دوستی "به مقصد لسان جلس هم تاکسی خطی دارد" بشوم، دقیقا در همان ساعت، بعضی روزها دختر ریز نقش و تقریبا کوتاه جسته ای را همان نزدیکی می بینم که دارد با تبشیر و انزار به گربه های خیابانی انتهای...