fateme yaghoubi
fateme yaghoubi
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

دوست‌داشتنِش، طعمِ آلبالو می‌داد?


از تابستون فقط آلبالوشُ دوست داشت. می‌گفت میوه مورد علاقه‌م آلبالوئه، اگر خواستم بمیرم و دیگه این دنیا رو نبینم، قبلش بهم آلبالو بده، شاید طعم و حسش بتونه زنده نگه‌دارتَم.

اسم دلبرشُ تو مخاطبای گوشیش، آلبالو? ذخیره کرده بود، می‌گفت وقتایی که بهش می‌گم دوسش دارم،
وقتایی که دستمُ گرفته، نگاهم می‌کنه، پیشمه، بغلم می‌کنه، موهامُ نوازش می‌کنه، همون وقتا که حس می‌کنم قلبم از سرجاش برداشته شده، کل تن و جونم حس و بوی وقتی و داره که دارم آلبالو رو با عشق می‌خورم.
شاید دیگران مسخره بکننا، ولی من فقط می‌دونم این آدم و حضورش چه طعم و حسی داره،

صداش و آروم کرد و بهم گفت:
آدما طعم دارن، مزه‌شونو با دل و جون زیر زبونت می‌تونی بفهمی
باید طعم و مزه موردعلاقه زندگیتو
پیدا کنی،
اونوقته که خون می‌شه می‌ره تو رگات، جون می‌شه می‌ره تو بدنت
اره جانم، ادما بو و حس و طعم خودشونو دارن، مزه‌ی قشنگ زندگیتُ پیدا کن.اگه پیدا کنی اونوقته که هیچ مزه‌ی دیگه‌ای نمی‌تونه جای اون رو پُر کنه‌.

✍??‌فاطمه یعقوبی




عشقداستان کوتاهدلنوشتهتابستوندوست داشتن
فارغ التحصیل رشته مدیریت.می‌نویسم از همه‌چیز و‌ همه‌کس.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید