(روانشناسی فرگشتی داستانهای عاشقانه)
رمانهای عاشقانه علیرغم طراحی جلدهای مسخرهای که دارند، به طرز باورناپذیری محبوباند!
منظور از این رمانها تمامی کتابهایی هستند که در آنها یک رابطهی عاشقانه داستان را پیش میبرد و از سال ۲۰۰۷ یک میلیارد و سیصد میلیون دلار فروش داشتهاند درحالیکه سایر ژانرها حتی به رقم یک میلیارد هم نرسیدهاند.
تقریباً یکسوم زنان آمریکایی، سالی یکی از این کتابها را میخوانند.
اما چرا زنان این کتابها را اینقدر دوست دارند؟
چرا سریالهای عاشقانه اینقدر طرفدار دارند؟
برخی معتقدند که داستان آنها اشتیاق خود ما را نشان میدهد. برخی آن را روزنهای برای بروز خشم زنان میدانند. اما میتوان از منظر روانشناسی فرگشتی نیز به آن نگاه کرد. کاکس و فیشر مقالهای دراینباره نوشتهاند و در آن اشاره کردهاند که:
بر مبنای روانشناسی فرگشتی، زنان و مردان نیازهای ویژهی جنسی دارند. به خاطر تفاوتهای زیستی جنسیتی، زنان، ایجاد و پروش کودکان را ممکن میکنند و مردان معمولاً نقش حمایتی در نگهداری از کودک داشتهاند. زنان نسبت به مردان محدودیت کمتری در تعداد کودکانی که میتوانند داشته باشند، دارند.
به خاطر این تفاوتها روانشناسی فرگشتی میگوید که زنان، جفتهایی را که وفادارتر هستند جستجو میکنند و جفتی را میطلبند که تمایل به ذخیره کردن منابع داشته باشد تا بتوانند کودکانشان را تأمین کنند. بنابراین، توضیح بهتر برای موفقیت رمانهای عاشقانهی هارلکین (Harlequin) این است که این کتابها نیاز مخصوص جنسیتی فرگشتی زنان دربارهی جفت مناسب را پاسخ میدهند. برای آزمودن این فرضیه، عناوین کتابهای عاشقانهی هارلکین را آنالیز کردیم.
زنان نیاز به کودک و والد پایدار دارند. بنابراین انتظار داریم که چنین چیزی را در تیتر این رمانها بیابیم. فرض کردیم که انتشاردهندگان اینگونه رمانها تحقیقات کافی دربارهی بازار هدفشان کردهاند و میدانند که برای فروش بهتر چه عناوینی مناسب است. بنابراین اگر زنان در جستوجوی مردانی تأمینکننده و تکثیر ژن (بارداری و زایش کودک) باشند، عنوان کتابهایی که بهخوبی فروش رفتهاند باید این را به ما نشان بدهد. خریدار معمولاً قبل از خرید حدود هفت ثانیه بهعنوان کتاب نگاه میکند و در این هفت ثانیه فقط عنوان میتواند اصلیترین محرک خرید باشد.
عناوین این رمانها باید میل به ثبات و کودکان را نشان دهد. مثلاً برای حس تمایل به تولید بچه، باید لغاتی مانند «بارداری» و «کودک» را داشته باشیم. برای نشان دادن یک جفتِ تأمینکننده میتوان واژهی «ثروت» را در نظر گرفت. برای میل زنان دربارهی ثبات در رابطه میتوان عناوینی مرتبط با ازدواج را در نظر گرفت و در نهایت برای جذابیت نیز باید لغاتی مانند گرم بودن را در نظر گرفت. نویسندگان مقاله ۱۵ هزار عنوان کتاب رمان عاشقانه را بررسی کردهاند که در فاصلهی سالهای ۱۹۴۹ تا ۲۰۰۹ چاپ شده بودند. بر مبنای این آنالیز، آنها ۲۰ لغت کلیدی در این عناوین را یافتند.
لغت شمار تکرار:
عشق ۸۴۰
عروس ۸۳۵
کودک ۶۹۶
مرد ۶۷۲
ازدواج ۶۱۲
قلب ۴۷۸
راز ۳۹۹
همسر (زن) ۳۹۷
پزشک ۳۸۸
شب ۳۴۰
کریسمس ۳۳۷
کابوی ۳۱۴
مراسم ازدواج ۲۹۸
فرزند ۲۶۰
خانواده ۲۴۸
تگزاس ۲۲۷
پرستار ۲۲۴
زن ۲۰۷
بانو ۲۰۲
همسر (مرد) ۱۹۲
آنها لغاتی را که دربارهی تولیدمثل و ثبات رابطه فرض کرده بودند در این لیست دیدند، اما لغات وابسته به مرد تأمینکننده (ثروت) و جذابیت را به شکل معنادار نیافتند. مثلاً شاید «کابوی» بیانگر جذابیت باشد یا پزشک بیانگر یک مرد با توانایی مالی خوب باشد. برای لغت تگزاس توجیه مناسبی نداشتند. سپس اطلاعات مربوط به عناوین را آنالیز کردند تا دو تم اصلی را پیدا کنند. اولین تم «وفاداری» ست که لغاتی مانند شوهر، همسر، عروس، نامزد و عروسی بیانگر آن هستند. تم دوم «تولیدمثل» بود که لغاتی مانند بارداری، دختر ، پسر، بچه به آن وابسته بودند.
سایر تمها تأثیر و ربط کمتری داشتند. نویسندگان مقاله سپس نتیجهگیری کردند که با توجه به اینکه زنان تمایلشان را با آنچه برای آن پول خرج کردهاند نشان دادهاند، میتوانیم بگوییم که آنها به دنبال یک رابطهی طولانیمدتِ مطمئن با مردی هستند که بتواند پدر کودکشان باشد. یعنی در درجهی اول به دنبال تأمین مادی و جذابیت نبودهاند.
در ادامه اشکالاتی به مقالهی کاکس و فیشر وارد شده. از جمله اینکه آنالیز لغتشان دچار مشکل است و برخی از این لغات میتوانند بسته به کاربرد در گونهی متفاوتی طبقهبندی شوند. مثلاً لغت کودک (Baby) میتواند خطاب به یک معشوق هم بیان شود. همچنین به نوع نمونهگیری اعتراض شده که اگر قرار است گفته شود که «زنان با پولی که میدهند، تمایل خود را نشان میدهند» باید فقط کتابهای پرفروش بررسی میشدند، نه همهی کتابهای منتشرشده در ۶۰ سال مورد مطالعه.
و در نهایت اینکه این عناوین منطبق بر فرهنگ زمانه اند و لزومی ندارد که بر روانشناسی فرگشت منطبق باشند.
منبع: وبلاگ خوابگرد
مترجم: مریم نظری