غالباً مدیران محصول و مدیران پروژه می توانند در کنار همدیگر بسیار نزدیک کار کنند و در ایده سازی با هم همکاری داشته باشند، اما در بیشتر موارد این دو نفر دو مسئولیت متفاوت از یکدیگر دارند. در این مطلب سعی میکنم به تفصیل در مورد تفاوت های بین مدیر محصول و مدیر پروژه صحبت کنم و همچنین چگونگی همپوشانی این دو نقش در شرکت ها بیان میشود.اما قبل از هرچیزی بطور خلاصه مدیرمحصول مسئولیتی استراتژیک در جهت توسعه محصول را بر عهده دارد، در حالی که مدیرپروژه مسئول نظارت بر اجرای آن برنامه های توسعه هست.
قبل از اینکه در مورد تفاوتهای خاص بین مدیران محصول و پروژه صحبت کنیم، بگذارید کلیدواژه های مربوط به هر نقش را بیان کنم:
مدیر محصول: تحقیقات، چشم انداز محصول، پیشبرد چشم انداز در جهت تحقق نیاز سهامداران، توسعه برنامه استراتژی، طراحی و حفظ نقشه راه
مدیر پروژه: ابتکار عمل جهت تسریع و کاهش هزینه ها، برنامه تحقق پروژه ها، تخصیص منابع به پروژه، نظارت بر تمام کارها، پیشبرد پروژه در جهت تحقق نیاز سهامداران
در کتاب "Product Mind the Product" نقش مدیر محصول "یافتن محصولی با ارزش ،قابل استفاده و عملی" تعریف شده است. مدیر محصول تحقیق میکند و در ذهن خود محصول را با تمام جزییات تداعی میکند و سپس آنرا با جزییات کامل در سازمان (همکاران و سهامداران) ارائه میکند. در طی این فرآیند ، مدیر محصول سعی در ترغیب مدیران و سایر ذینفعان نسبت به محصول برنامه ریزی شده دارد.
در صورت موفقیت، مدیر محصول یک برنامه اقدام استراتژیک (به طور معمول، از طریق نقشه راه محصول به خوبی طراحی شده) تهیه می کند تا به سازمان کمک کند محصول پیش بینی شده را به واقعیت تبدیل کند.
در این مرحله، مدیرمحصول برنامه های استراتژیک را برنامه های قابل اجرا و تسک های متعدد که قابل رصد و پیگیری است و خصوصیات یک عملیات را داراست تقسیم میکند. و بعد از آن مدیرپروژه وارد عملیات میشود.
تعریف مدیرپروژه را اینجا کامل بخوانید.
همانطور که گفته شد مدیر پروژه وظیفه دارد برنامه های استراتژیک را به ابتکار عمل، و تسک های وظیفه محور تقسیم کند. این فرآیند شامل هماهنگی بین تسک ها و نیروها، تفویض و رهبری است، زیرا مدیر پروژه باید وابستگی های متقابل، پویایی تیم و چالش های طول پروژه را کنترل کند، همه این ها در حالیست که مدیرپروژه یک مهلت زمانی محدود را با منابع مالی و انسانی محدود دارد.
با توجه به توضیحات و تعاریف بالا هرکدوم از این 2 جایگاه مسئولیت ها و وظایف تفکیک شده ای نسبت به هم دارند که در کلمات کلیدواژه های مقدمه به آن اشاره کردم.
مجدد یادآور آن خواهم شد:
مدیر محصول: تحقیقات، چشم انداز محصول، پیشبرد چشم انداز در جهت تحقق نیاز سهامداران، توسعه برنامه استراتژی، طراحی و حفظ نقشه راه
مدیر پروژه: ابتکار عمل جهت تسریع و کاهش هزینه ها، برنامه تحقق پروژه ها، تخصیص منابع به پروژه، نظارت بر تمام کارها، پیشبرد پروژه در جهت تحقق نیاز سهامداران
علیرغم تفاوت هایی که در این مقایسه دو به دو مطرح شد، در واقع بین مسئولیت ها بین مدیریت محصول و مدیریت پروژه شباهت ها و همپوشانی وجود دارد. مواقعی وجود دارد که یک مدیر محصول باید جزئیات تاکتیکی و مبتنی بر وظیفه مربوط به توسعه محصول را بررسی کند که در غیر این صورت توسط یک مدیر پروژه ممکن است انجام شود. (امکان سنجی) این شرایط باعث می شود تا مدیرمحصول با مدیرپروژه هماهنگی نزدیکی داشته باشند، و در بعضی موارد این دو در بعضی از مسئولیت های مدیریت وظیفه مشترکی را دارند.
از طرف دیگر، هنگامی که شرایط طوری رقم بخورد، مدیران پروژه نیز می توانند نقش اصلی تاکتیکی (عملیاتی) خود را به یک موضع استراتژیک تر تغییر دهند. به تعریف دیگر بسیاری از مهارت های مورد نیاز برای مدیریت پروژه می تواند به حوزه تحلیلی گسترده (استراتژیک) تری که توسط مدیران محصول تعریف و تنظیم شده است منتقل شود. به عنوان مثال ، یک مدیر پروژه با توانایی عیب یابی و حل مسئله قوی، یک حل کننده مسئله قوی است. ارتباط دادن اين مهارت حل مسئله در مقياس بزرگ ، نقش یک مدیر محصول است.
همچنین شایان ذکر است که مدیران محصول و مدیران پروژه به طور یکسان بر مهارت های نرم مشابه تکیه می دهند تا در نقش های خود موفق شوند. ما در مورد 4 مهارت نرم مدیریت اساسی محصول - گوش دادن ، ارتباطات ، سازماندهی و تبشیر از محصول - که همه در خدمت مدیران پروژه موفق هستند نیز نوشتیم.
+ پلاس :
مدیران محصول و مدیران پروژه باید به اتفاق هم به قابلیت های حل مسئله، کارتیمی، رهبری و انتقاد پذیری و... (سافت اسکیلز) هم تکیه کنند.
اما در حقیقت این 2نقش در بسیاری از سازمان ها بسیار مشابه هم تعریف میشوند و گاه دچار تنش در شرکت میشوند. بهرحال در همه شرکت ها همه در تلاش برای تهیه یک محصول موفق هستند.