فاطمه روشنعلی
فاطمه روشنعلی
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

چطور با کسی که اضطراب اجتماعی داره معاشرت کنیم؟

عکس از Pexels
عکس از Pexels

می‌خوایم بر اساس یه مقاله از سایت very well mind با هم یاد بگیریم چطور با کسی که اضطراب اجتماعی داره برخورد کنیم طوری که کمتر مضطرب بشه. یا به عبارت دیگه تبدیل بشیم به یه آدم امن برای آدم‌هایی که درگیر اضطراب اجتماعی هستند.

تصور کنین یه مهمونی قراره بیاد خونه‌تون و این آدم، حالا کم یا زیاد درگیر اضطراب اجتماعیه. بیاین با هم چند تا نکته رو مرور کنیم که چطوری به این آدم کمک کنیم که کمتر معذب بشه.

یه سری چیزها هست که شما شاید فکرشم نکنین که برای اون آدم دغدغه باشه، ولی هست. مثلا فرض کنین دور میز شام نشستین و این آدم نمکدون نیاز داره و نمکدون هم کنار دست مادر شماست. چی می‌شه؟ بعد از اینکه کلی با خودش کلجار می‌ره که اصلا بگه یا نگه، اینطوری می‌شه:

"اممم... چیزه.... ببخشید.... اون نمکدون رو می‌شه به من بدین لطفا؟"

باورتون بشه یا نه، برای اون آدم دغدغه‌ست که بخواد مادر شما رو چی صدا کنه! چطوری خطابش کنه! خیلی خوبه که از اول خودتون یا مادرتون بهش بگین که می‌تونی منو ( مثلا خاله مریم/زهرا جون/ خانم رجبی) صدا کنی. اینطوری براش خیلی راحت‌تره.

البته این جنبه مثبت ماجراست، جنبه واقع‌بینانه‌ترش اینطوریه که اون آدم احتمالا اصلا به روی خودش نمیاره که نمکدون نیاز داره و ترجیح می‌ده کسی رو صدا نکنه.

عکس از Pexels
عکس از Pexels

مورد بعدی اینه که سعی کنین همدلانه برخورد کنین. یعنی خودتونو بذارین جای طرف مقابل، ببینین که چیکار می‌تونین بکنین که اون فکر کنه تو خونه‌ی خودشه و احساس راحتی کنه.

مثلا وقتی دور هم نشستین در مورد موضوعاتی صحبت کنین که اون هم بتونه مشارکت کنه، سختش نباشه که بخواد حرف بزنه یا به سوالاتتون جواب بده. یا غذای مورد علاقه‌شو درست کنین.

البته زیاده‌روی هم نکنین. مثلا فرض کنین که شامتونو خوردین و شما خانوادگی عادت دارین که بعد از شام چای سبز می‌خورین. یه سینی چای سبز می‌ریزین میارین دور می‌دین می‌رسین به این بنده خدا، اون می‌گه من نمی‌خورم، هی از شما اصرار هی از اون انکار، یهو می‌گین که:

+ [شما با صدای بلند] عهههه نکنه چای سبز دوست نداری! ماامااان فلانی چای سبز دوست نداره براش چای سیاه دم کن.

- [ مامان با صدای بلند از آشپزخونه] عههه چای سیاهمون تموم شده بذار به بابات بگم بره بخره

+ [شما با صدای بلند] باااباااا برو چای سیاه بخر فلانی چای سیاه دوست نداره.

نکنین این کارو تو رو خدا! اون طرف الان ترجیح می‌ده اون کل اون سینی چای سبز رو درجا با هم قورت بده ولی شما فقط این تکاپو برای تامین کردن چای جدید برای اون رو بس کنین. شما دارین یه آدمی که فراریه از این که مرکز توجه باشه رو، دو دستی بلند می‌کنین می‌ذارین تو مرکز توجه!

بهش توجه بکنین، ولی نه این شکلی! به این معنی که شنونده خوبی باشین. یا نه که دائم بهش بگین:

+ [جلوی جمع با صدای بلند] راحت باش، چرا معذبی؟ صحبت کن تو هم، یه چیزی بگو، می‌خوای بهت لباس راحتی بدم؟ فرض کن اینجا خونه خودته!

با این حرف‌ها فقط دارین معذب‌ترش می‌کنین!

عکس از Pexels
عکس از Pexels

من قبلا تو پست مربوط به اضطراب اجتماعی گفته بودم که این آدم‌ها خیلی این مسئولیت رو روی دوش خودشون حس می‌کنن که هر سکوتی رو پر کنن، از هر سکوتی که ممکنه تو جمع پیش بیاد مضطرب می‌شن. خیلی خوبه که شما از قبل به این موضوع فکر کنین و به فکر یه سری فعالیت‌های جمعی باشین که یه خرده فضا عوض بشه. مثلا یه سری بازی‌های جمعی مثل منچ، مارپله، دوز، برج هیجان، پاسور، بازی فکری و ... اینا رو از قبل اگر به عنوان یک آپشن داشته باشین، خیال اون شخص راحت می‌شه که " آخیش فضا عوض می‍شه لازم نیست دیگه صحبت کنیم." البته اگرم نخواست بازی کنه و فقط خواست بشینه یه گوشه و بقیه رو نگاه کنه، باز بهش گیر ندین که نهههه تو حتما بیا بازی کن!

حالا بریم سراغ چند تا توصیه کلی برای این که ما تبدیل بشیم به اون آدمی که همه، از جمله آدم‌هایی که اضطراب اجتماعی دارن، باهاش راحتن.

زبان بدن مناسبی داشته باشیم

یعنی پذیرا بودن و دوستانه بودنمون رو نه فقط با کلام، بلکه با زبان بدنمون هم بهش نشون بدیم. لبخند بزنیم، ارتباط چشمی کافی برقرار کنیم، وقتی جلوش نشستیم دست به سینه نشینیم گارد دفاعی نگیریم، اون خودش به اندازه کافی مستعد گارد گرفتن هست، ما دیگه با زبان بدنمون اینو بیشتر بهش القا نکنیم. یا مثلا هی به ساعتمون نگاه نکنیم، سرمون تو گوشی نباشه، به اینطرف و اونطرف نگاه نکنیم. بهش نشون بدیم که داریم بهش توجه می‌کنیم و به حرفش گوش می‌دیم، نه که یه جوری برخورد کنیم که تو دلش با خودش بگه که: " ای وای! من دارم حوصله این آدمو سر می‌برم، حالا چیکار کنم؟ اصلا از من خوشش نمیاد! ای کاش اصلا اینجا نبودم!"

دوباره اشاره می‌کنم! باید همدلانه برخورد کنیم.

مثلا وقتی میاد بهتون می‌گه:

+ برای ارائه امروزم خیلی استرس دارم. اصلا نمی‌دونم چطوری می‌خوام جمعش کنم!

این که بیاین بهش بگین:

+ استرس نداشته باش. چیزی نیست که! 10 نفر آدم بیشتر نیستن. اصلا سخت نیست، اصلا فرض کن گوسفندن، به خودت فشار نیار!

اینا بهش کمکی نمی‌کنه! در عوض باید یه جوری حرف بزنین که بهش نشون بدین که دارین بهش گوش می‌دین و به احساسش در اون لحظه بها هم می‌دین. یعنی مثلا بگین که:

+ آره انگار ذهنت خیلی درگیر این قضیه شده، درکت می‌کنم سخته حق داری.

در همین راستا می‌تونین این پست من که در مورد همدلیه رو هم بخونین.

به جزئیات توجه کنین

اگر تو یه جمع دوستانه یا خانوادگی هستین و یه آدم جدیدی به اون جمع اضافه می‌شه، که حالا از قضا اضطراب اجتماعی هم داره، حواستون باشه در مورد موضوعاتی صحبت کنین که اون آدم هم بتونه مشارکت کنه. راجع به خاطرات گذشته‌ی اون جمع با هم صحبت نکنین، یا مثلا شوخی‌هایی نکنین که فقط اعضای قدیمی اون جمع متوجه بشن که داستان چیه. خلاصه که حس جدا افتادگی ندین به اون آدم.

عکس از Pexels
عکس از Pexels

الا این قضیه به صورت کلی هم صادقه‌، چه اون شخص جدید اضطراب اجتماعی داشته باشه، چه نداشته باشه، ولی اونی که اضطراب اجتماعی داره از این قضیه بیشتر معذب می‌شه. یه آدم عادی ممکنه به هر حال یه جوری خودشو به قضیه وصل کنه، یا خیلی راحت بپرسه که: "برای منم تعریف کنین ببینم داستان چیه به چی دارین می‌خندین؟" ولی خب یه آدمی که اضطراب اجتماعی داره اینطوری نیست.

در مقابل آدمی که اضطراب اجتماعی داره صبور باشیم.

تحت فشار نذاریمش، سعی نکنیم خیلی زود باهاش صمیمی بشیم یا سوالای شخصی بپرسیم. یکی از بهترین راه‌ها برای این‌که به این آدم‌ها احساس راحتی تزریق کنین اینه که باهاش یه علاقه مشترک پیدا کنین و در مورد اون موضوع ازش سوال بپرسین. یه سوال کلی بپرسین بذارین خودش توضیح بده و بعد از بین حرف‌هاش دوباره سوالای جدید دربیارین و ازش بپرسین. مثلا اگر متوجه شدین که هر دوتون به کمپینگ علاقه دارین، ازش بخواین که یکی از جذاب‌ترین کمپ‌هایی که رفته رو براتون تعریف کنه. به همین راحتی.

و در آخر

باهاش در تماس باشید و برای این‌کار پیش‌قدم بشید.

اون آدم شاید خیلی دلش بخواد که با شما حرف بزنه، بره بیرون، برنامه بذاره. ولی اضطرابش بهش این اجازه رو نمی‌ده که بخواد بهتون پیام بده و همچین پیشنهادی بده. همش با خودش فکر می‌کنه که: "نکنه مزاحمش می‌شم، نکنه تو رودربایستی قرار بگیره." پس حداقل چند بار اول رو شما پیش‌قدم بشین بذارین کم کم اون هم احساس راحتی بکنه.

تماشای نسخه ویدئویی در یوتیوب

اضطراب اجتماعیارتباط موثرهمدلیتوسعه فردی
دارم سعی می‌کنم رشد کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید