ویرگول
ورودثبت نام
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבهمی‌نویسم تا زنده بمانم
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

«انتقام سخت»

نمی‌دانم همه اینگونه‌اند یا فقط من؟

هرگاه فکری را در اعماق وجودم مدفون سازم، کابوسِ آن، تمام شب‌هایم را به تسخیر درمی‌آورد. شاید آن فکر در اعتراض به این سرکوب، چنین انتقامی می‌گیرد. اما ای کاش می‌دانست که این اختناق، نه به اراده‌ی من، که بازیچه‌ی دستِ نیرویی ناپیدا در اعماقِ ناخودآگاهم است. نیرویی که افسارِ وجودم را به دست گرفته و مرا به سمتِ سرکوبِ همین افکارِ دردناک سوق می‌دهد. و من تصور می‌کنم فرمان در دستانم است، اما درواقع فقط در حال اجرای سناریوی او هستم.

افکاری که توسط "ناخودآگاه" بی‌رحمانه در نطفه خفه می‌شوند، معمولا خصلت‌هایی مشترک دارند. مثلا به شدت دردناک‌اند و با هر بار تکرارشان زخم‌های دیرینه‌ی جا مانده بر روحم، سخت تیر می‌کشند و می‌سوزند. حسی شبیه به نمکی که بر روی جراحتی عمیق پاشیده شود.

به محض اینکه سایه‌ی آن فکرِ دردآگین از گوشه‌ای نمایان می‌شود، گویی آژیر خطری در مغزم به صدا درمی‌آید و تمام حواس من را به سمتِ انجام یک کار روتین، دیدن یک فیلم یا چک کردن شبکه‌های اجتماعی هدایت می‌کند. ظاهرا آن نیرو قصد دارد مرا از میدان خطر برباید.

آن‌وقت در اوجِ تاریکیِ شب، همین افکار دردآورِ سرکوب شده، در قالب سناریو‌های مفصل و پیچیده، میانه‌ی خواب یقه‌ام را می‌گیرند و گلوگاهم را آن‌قدر می‌فشارند که با خس خس و نفس نفس از خواب می‌پرم و پس از آن، ساعت‌ها یا روزها در دریای احساسات تلخ غوطه‌ور می‌شوم.

این تلخ کامی، نه یک مجازات صرف، که فریادِ افکارِ محبوس است. انتقامی که فقط به قصد فروریختنِ دیوارهای اختناق طراحی شده است.

شاید کابوس‌ها نامه‌هایی هستند که ناخودآگاه برای آگاهی می‌نویسد. نامه‌هایی با محتوای درد.

و من هر بار پس از بیداری درمی‌یابم، هیچ انتقامی سخت‌تر از جنگی نیست که کارزارِ آن ذهن ماست.

✍ #فاطمه_سادات_جزائری

کابوسناخوداگاهافکار
۲۵
۲
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
✦ ؋ـاطمـہ ساבات جزائرے ✦| نویسنـבه
می‌نویسم تا زنده بمانم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید