تا به اینجا در مورد CASها یا (Complex Adaptive System)ها صحبت کردیم و گفتیم که اسکرام کمک میکند سازمان شما به یک CAS تبدیل شود، سپس به مهم ترین ویژگی CASها یعنی خودسازماندهی پرداختیم. اگر هنوز دو قسمت قبلی مقاله را مطالعه نکردهاید میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید:
قسمت اول (شما در چه دنیایی هستید؟)
قسمت دوم (آیا شما خودسازمانده هستید؟)
همانطور که از نام CASها پیداست ویژگی بعدی آنها که موجب شگفت انگیز شدنشان نیز میشود Adaptive بودن یا همان انطباقپذیری است. یک CAS در پاسخ به محیط خود، رفتارش را تغییر میدهد و این تغییر رفتار اساسا در جهت یک هدف مشخص است مثلا در موجودات زنده این هدف حفظ بقاست و در سازمانها نیز میتواند انطباق با محیط بازار و خواستههای مشتری در جهت سود بیشتر و حفظ بقای سازمان باشد. در هر حال مهمترین نکته آن است که هر CAS رفتار هدفمندی دارد و در جهت دنبال کردن آن هدف رفتار خود را هم به صورت داخلی و هم خارجی تغییر میدهد.
آنچه که موجب انطباق یک سیستم میشود در مرحله اول گرفتن بازخورد از محیط است. در قسمت قبل در مورد خودسازماندهی صحبت کردیم و گفتیم که برای موفقیت اسکرام ایجاد فضای خودسازماندهی ضروری است اما هر وقت که در مورد این موضوع حرف میزنیم متاسفانه برداشتهای اشتباه منجر به این نتیجهگیری میشود که با وجود یک تیم خودسازمانده دیگر نیازی به مدیران نخواهیم داشت در حالی که تیمهای خودسازمانده در زمینه حیاتیترین ویژگیشان که داشتن هدف و گرفتن بازخورد و منطبق شدن بر هدفهای اصلی شرکت است به حضور فعال مدیران نیازمندند. در واقع تفاوت مدیریت در یک سازمان چابک با مدیریت سنتی در همین مورد است. شاید نمودارهای زیر به فهم موضوع کمک کند :
بنابراین حضور و بازخورد دادن مدیران و ذی نفعان در کنار کاربر نهایی از مسائل اساسی در پیادهسازی اسکرام است و یک مدیر خوب در فضای چابک باید بتواند اهداف و ارزشهای سازمان را به بهترین شکل برای همه شفاف کند تا بدانند که در چه جهتی باید خودسازمانده باشند و همچنین در کنار تیم قرار بگیرد و با دادن بازخوردهای موثر و مداوم فرصت بهبودهای مداوم را در چرخههای توسعه محصول ایجاد کند.
گفتیم هدف اسکرام این است که سازمانتان را به یک CAS تبدیل کند و گفتیم که انطباق پذیری از اساسیترین ویژگیهای CASهاست. حال ببینیم که اسکرام چگونه و با چه ابزاری سعی میکند که این ویژگی را به تیم شما ببخشد.
تغییر رفتار و انطباق یافتنی که از آن صحبت میکنیم در یک CAS در هر دو سطح درونی و بیرونی اتفاق میافتد و اسکرام هم در هر دو سطح درونی و بیرونی امکان گرفتن بازخورد و انطباق را فراهم میکند. جلسههای Review و Retrospective به همین علت در این چارچوب در نظر گرفته شدهاند. شما و تیمتان در جلسه Review به بررسی محصول و نتیجه کاری که طی اسپرینت گذشته انجام دادهاید میپردازید بازخوردهای ذی نفعان، مدیران و کاربران را دریافت میکنید و متوجه میشوید که در اسپرینت بعدی تیمتان باید چه بهبودهایی داشته باشید و چه نیازها و اهدافی وجود دارد که میتوانید محصولتان را بهتر بر آنها منطبق کنید. در جلسه Retrospective هم روی جنبه انطباقپذیری درونی کار میکنید و تیم خودسازمانده شما سعی میکند با توجه به بازخوردهایی که گرفته است راههایی برای بهتر کار کردن در درون تیم و گرفتن نتیجه بهتر بیابد.
در بسیاری از تیمهای اسکرامی با وجود این که اهداف کلی سازمان تعریف شدهاند جلسه Review به راحتی نادیده گرفته میشود و همین امر باعث میگردد که مسیر حرکت تیمی که بازخوردی دریافت نمیکند به سمت نامشخصی برود و بعد از چند ماه مدیریت متوجه شود که نتیجه ای حاصل نشدهاست یا نتیجهای که به دست آمده است با اهداف سازمان در یک جهت نیست، در چنین شرایطی بیشتر افراد به این نتیجه میرسند که اسکرام برای آنها کار نمیکند و ممکن است به کل آن را کنار بگذارند.
در واقع محروم کردن ذینفعان از بررسی اسپرینت و محروم شدن تیم از دریافت بازخورد ذینفعان از دلایل اصلی عدم موفقیت تیمهای اسکرامی است. این موضوع از هر دو سمت می تواند باشد ممکن است مدیران و ذی نفعان برای دادن بازخورد وقت کافی صرف نکنند و البته از سوی دیگر هم ممکن است Product Owner یا تیم توسعه شما بخواهند مکالمات در مورد پروژه و بحث درباره خواسته ها و نیازهای ذینفعان را به بهانههای مختلف به تعویق بیندازند و حتی شاید گاهی این دلایل منطقی به نظر برسند اما به تعویق انداختن یا صرفنظر کردن از جلسه Review درست نیست. هم ذینفعان باید برای رسیدن به نتیجه مطلوب وقت صرف کنند و بازخوردهای سازنده ارائه دهند و هم در یک تیم اسکرامی باید همه اعضای تیم بدانند که خودسازماندهی برابر با مسئولیت پذیری در مورد نتیجه کارهاست و همین مسئولیت پذیری است که آنها را لایق اعتماد مدیریت و داشتن ویژگی خودسازماندهی میکند. پس اگر در دسته مدیران و ذینفعان هستید و میخواهید از اسکرام نتیجه بگیرید ضروری است که تیم را از بازخوردهایتان محروم نکنید و اگر از اعضای تیم اسکرامی هستید حتی اگر اسپرینت موفقی نداشتید طبق قرار قبلی که در چارچوب اسکرام دیده شدهاست همه اعضای تیم در کنار هم مسئولیت آن را به عهده بگیرید و جلسه Review را علی رغم احساس ناخوشایندی که دارید برگزار کنید. سپس در جلسه Retrospective به بررسی دلایل شکستتان بپردازید و راههایی پیدا کنید که بتوانید در اسپرینت بعد به تعهداتتان عمل کنید.
یکی دیگر از دامهایی که معمولا منجر به شکست در اجرای صحیح اسکرام میشود ترس از پاسخ به بازخورد است. گفتیم که چرخههای بازخورد ابزاری هستند که باید از آنها برای بهتر شدن محصول و حفظ بقا در بازار استفاده کرد اما متاسفانه در عمل میبینیم که خیلی از شرکتها با این که به این موضوع پی میبرند و میدانند که بخشی از محصولشان کارایی مورد نظر را ندارد یا دیگر نیازی به وجود آن بخش نیست یا باید برای حفظ بقا در بازار تغییراتی را اعمال کنند اما توجه به این بازخوردها را به تعویق میاندازند. پس از مدتی مسیر و هدفهایشان در بین انبوه کارهایی که حتی به یاد نمیآورند کی و چرا آنها را انجام دادهاند گم میشود. در چنین شرایطی ممکن است حتی به سندرم فیل سفید مبتلا شوند و با این که هزینههای نگهداری قسمتهایی که منافع قابل توجهی هم ندارند به شدت بالا میرود چون تا به حال برای آن کار هزینه زیادی کردهاند نمیتوانند از آن دل بکنند و مدام خودشان را مجبور به پرداخت هزینههای بالاتر میکنند. تکرار کردن این چرخه به راحتی منابع سازمان را میبلعد تا جایی که آن را زمینگیر کند. این که از بازخوردها بیاموزید و روشی برای پاسخ به آنها بیابید همان مزیتی است که اسکرام و سایر روشهای چابک برایش به وجود آمدهاند. این مرحله مهم در واقع عصاره اصلی اسکرام است و اگر آن را حذف کنید نمیشود انتظار داشت که اسکرام برای شما کار کند. میتوان گفت در چنین شرایطی شاید حتی بیش از اسکرام، کسب و کار خودتان را در معرض خطر از کار افتادن قرار میدهید.
این قسمت آخرین بخش مقاله «چرا اسکرام کار نمیکنه؟» بود. در این مقاله به بررسی دلایل اساسی و استراتژیک پیادهسازی نامناسب اسکرام پرداختیم و برای تکمیل مبحثی که شروع کردیم؛ در مقالههای بعد به صورت جزییتر و با عناوین مستقل به بررسی مسائلی که معمولا در پیادهسازی اسکرام گریبانگیر ما میشوند خواهم پرداخت.