سلام.
همونطور که شاید قبلا توی متنام خوندین، مجموعه آسمان مفرح امید، یه سری برنامههای آنلاین بینالطلوعین داره که واقعا عالی هستن. هزینه معنوی استفاده از این کارگاهها هم ۲۰۰ شاخه گل صلوات هست.
روزهای جمعه فعلا با حضور کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، جناب استاد علیاکبر نامجو در حال برگزاری هست که تا حالا سه جلسه ازش گذشته.
جلسه اول رو میتونید اینجا بخونید:
اگه دوس دارین خلاصهٔ جلسهٔ دوم این کارگاه (یعنی متن زیر) رو بخونین، لازمه هزینه معنوی ۲۰۰ صلوات رو هم بفرستید تا مدیون نشید. گرچه فرستادن صلوات، باعث گشایش در زندگی خودتون هم میشه.
?بحث ذهنآگاهی و بهبود وضعیت زندگی را داشتیم.
ذهنآگاهی را گفتیم یعنی توجه بدون قضاوت به زمان حال از فرورفتن در روزمرگیها ما را خارج میکند و چند قدم ما را به جلو میبرد.
?قوانین mindfulness
خیلی از افکاری که ما را مضطرب میکند، افکاری که در روابط به سراغ ما میآید.
مهم نیست به چی فکر میکنید مهم این است که چقدر به آن فکر میکنید.
چقدر به لحاظ زمانی درگیر افکار هستید مهم است و حال و روز ما را میسازد.
داشتن ابزار ذهنی مهم است تا بتوانید افکار خود را کنترل کنید.
این ابزار توسط mindfulness شکل میگیرد.
افکاری که به ذهن ما میآید و به نفع ما نیست فقط باید به عنوان یک فکر به آن نگاه کنیم و عملی نکنیم اگر ناخودآگاه این فکر را عملی میکنیم، ذهنآگاهی به ما کمک میکند که آن را کنترل کنیم.
منظور از خود را گفتیم به ۵ دسته تقسیم میشود:
? این ارتباط نامناسب را به ۴ دسته تقسیم میکنیم.
۱. اجتناب
خیلی آسیبزننده است. یعنی من نخواهم یک فکر را داشته باشم و یک احساسات را تجربه کنم.
هرقدری که تاکید کنید به ذهن که فلان چیز را نمیخواهید ذهن بیشتر آن را در اختیار شما قرار میدهد.
همین که صرفا یک موضوعی وارد هشیاری شما قرار میگیرد آن را در اختیار شما قرار میدهد.
اجتناب آنقدر میتواند زندگی را تحت تأثیر قرار دهد که ممکن است حتی زندگی را فلج کند.
۲. همانندسازی
* برابر دانستن افکار با واقعیت TEF
افکار نگرانکننده که گویا واقعیت دارند و اتفاق افتادهاند.
آنقدر نزدیک به هم هستند که دیگر فرد فکر نمیکند که واقعیت دارد یا خیر.
* برابردانستن افکار با عملTAF
رنگ وسواسی بیشتری دارد. نکنه الان اینکار را انجام بدهم.
اگر میترسیم از این افکار دچار این خطا شدیم.
انگار فکر ما جوری شده است که انجام دادهایم.
۳. از آن خودسازی
خیلی اوقات افکاری که میآید را میچسبانیم به خودمان که بعضا درست هم نیست.
۹۰٪ عموم مردم افکار وسواسی را تجربه میکنند.
۴. قضاوتگری
یکی از مهمترین آوردههای mindfulness کنترل ذهن قضاوتگر است.
این قضاوتگری صرفا برای افراد نیست و برای هر چیزی ممکن است فضاوتگری داشته باشیم.
قضاوت بیشتر رابطه بیشتر دارد با حال روز ما.
هرچه تعداد و شدت قضاوتها بیشتر است آن روز حال بدتری داریم.
?با mindfulness یاد میگیریم آدمها را همانگونه که هست بپذیریم و دید مشاهدهگر و تجربهکننده نسبت به دنیا داشته باشیم.
?باید قضاوت را از خودتان دور کنید.
مسائل و موقعیتهایی که قابل کنترل نیست. مثل خیلی از مسائلی که با آنها رو در رو میشویم.
خیلی از خاطرات و حالتهای فیزیولوژیکی که برای ما به وجود میآید.
?اگر خشم را تجربه میکنم، این خشم غیرقابل کنترل است؛ ولی پرخاش قابل کنترل است که برای آرامکردن خشم انجام میدهیم.
? اگر ارتباط نامناسب با خودمان نداشته باشیم چه میشود؟
?۱. نقص در مهارت حل مسئله
?۲. نقص در تصمیمگیری
?۳. محدودیت رفتاری
?خروجی افکار و عمل ما نشاندهنده آن است که ارتباط مناسبی با خود داریم یا خیر.
?ذهنآگاهی باعث میشود که ذهن ما فقط مشاهدهگر باشد و به کاری که در نهایت به سود خودمان است بچسبیم و بدون قضاوت مشاهدهگر بشویم.
ذهنآگاهی به ما کمک میکند که بیشتر آگاهانه رفتار کنیم و آگاهانه فکر کنیم.
درصدی هست و صفر و صدی نیست.
ممکن است گاهی به سمت خواب و ناآگاهی پیش برویم و گاهی به سمت آگاهی.
هرچه به سمت آگاهی پیش برویم حالمان طبیعتا بهتر است.
پذیرش نه به این معناست که موقعیت ناخوشایند را دوست داشته باشیم، نه به معنای تحمل است.
اگر دقت کنید هم در دوستداشتن و هم در تحمل یک جور قضاوتگری است.
پذیرش فقط تجربه، مشاهده بدون هیچگونه قضاوتی.
«جلوگیری از استبداد تفکر مثبت و منفی»
فقط تفکر مثبتداشتن خوب نیست زیرا باعث میشود واقعیتهای زندگی را نبینیم.
وقتی ذهن خودکار است تمام فعالیتهای ما راه حلهای افکار ماست.
? اقسام توجه
?۱. درونی و بیرونی
?۲. باریک و گسترده
? در هر لحظه خاص با توجه به فضایی که در آن هستیم نیاز داریم از یکی از این اقسام توجه استفاده کنیم.
? معرفی منبع برای اطلاعات بیشتر در این زمینه:
کتاب ذهن آگاهی
و فیلم Soul
? یکی از راهکارها برای تربیت سیستم توجهی ما این است که آگاهانه توجه داشته باشیم.
روزانه یک بار یک کار خاص خیلی کوتاه فرضا خوردن یک میوه یا چای سعی کنید تمام و کمال درگیر آن فعالیت خاص بشوید و از ۵ حسی که دارید هرکدام را به کار بگیرید و افکار را به عنوان یک فکر نگاه کنید.