سلام.
بیا نزدیک تر.
کمی اینجا کنار من بنشین
دوست دارم درد دلم را برای تو
فقط برای تو بگویم
می دانی دردم را؟!
دردی که قلبم را می فشارد
و نفس را در سینه ام حبس می کند
انگار سال هاست که قلبم
همچون پرنده ای اسیر
در قفسه سینه ام می تپد
تقلایش را ببین
صدای آوازش را می شنوی؟
اکنون که در کنار منی
بلندتر می خواند و سریع تر می نوازد
انگار می خواهد به دست تو آزاد شود
آی قلب من،
آرام بگیر
مگر دردت این نبود که در کنار تو باشد؟
او اینجاست
همینجا کنار ما
و صدایت را می شنود
خوش می خوانی برایش
ولی کمی آهسته تر
می دانم وقتی آرام می گیری
که قلب آوازه خوان او بیاید
و در کنار تو جا خوش کند
آنگاه تو نیز آرام می گیری
و من نیز
بیا نزدیک تر
خیلی نزدیک تر
آخر میدانی
آغوش تو امنترین جای جهان است.