سلام.
هر شب به آسمان خیره میشوم
به ستارههایی که میشناسی
به سیارهای که متعلق به من است
به شبهایی که در آغوشت
از آسمان ستاره میچیدیم
شاید دیگر
خاطرهای هم از من به یاد نداری
یا شاید صدایم را فراموش کرده باشی
و تمام دوستت دارمهایی
که به من گفتی
که از من شنیدی
شاید حتی گرمی آغوشم را
یا لطافت دستانم
و نوازش روی ماهت را هم احساس نمیکنی
شاید آن شور عاشقی
آن شوق دیدار
آن اشکهای بیقراری و دوری
آن آغوش محکم دلتنگی
دیگر از خاطرت رفته باشد
شاید من
برای همیشه
از ذهن تو محو شدهام
بیست و یکمین روز پاییز ۱۴۰۰.
دیگر پاییزانههای عاشقی: یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، یازده و دوازده.