ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه نصیری خلیلی
فاطمه نصیری خلیلی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

پاییزانه عاشقی (چهارده)

سلام.

شب بود
باران، نم‌نم

آه، باران
دستانت را
در دستانم گذاشت
قلبم را کنار قلبت

آرام شدیم
آتش گرفتیم
بی‌قرار شدیم
قرار گرفتیم

آغوش تو
زیر باران
دل‌گرمیِ من است

نم‌نم در دلم جا گرفتی
آه از بارانِ نم‌نم
آه از دلِ تنگِ بارانی


شامگاه بیست و سومین روز پاییز ۱۴۰۰.


دیگر پاییزانه‌های عاشقی: یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، یازده، دوازده و سیزده.

https://vrgl.ir/BvhMu


https://vrgl.ir/9dS2J
حال خوبتو با من تقسیم کندلنوشتهشبه شعرعاشقانهباران
سلام. اینجام که در کنار هم یاد بگیریم بهتر زندگی‌کردن و شادبودن رو.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید