سهشنبه، 19آذر، نتایج نهایی جشنوارۀ بینالمللی ژاله اصفهانی اعلام شد. این جشنواره که در دانشگاه SOAS لندن برگزار شد، میزبان شعرهایی از شاعران فارسیزبان بود؛ شاعرانی از ایران، افغانستان و تاجیکستان. از بین تمام آثار ارسالی، پنج نفر به مرحلۀ نهایی راه یافتند و در نهایت یک نفر بهعنوان برگزیده و یک نفر شایستۀ تقدیر ویژۀ داوران اعلام شد.
فردی که شایستۀ تقدیر ویژۀ داوران شد، من بودم؛ اما اصلاً خوشحال نشدم.
حدود سهماه پیش، پایاننامۀ ارشدم رو دفاع کردم و چون پیش از دفاع، دو مقالۀ علمیپژوهشی به چاپ رسونده بودم، نمرۀ کامل 20 رو گرفتم. مدیرگروه خودش رو به جلسۀ من رسونده بود تا بهدلیل پژوهشی که انجام دادم، بهم تبریک بگه. استادم به مامانم گفت در تمام این سالهای تدریسش بهیاد نداره که دانشجویی رو انقدر پرتلاش دیده باشه؛ اما من، اصلاً اون روز خوشحال نبودم.
چرا؟
چون اون موقع که اسمم بهعنوان فرد شایستۀ تقدیر در سالن دانشگاه لندن اعلام شد به این فکر کردم که چرا من برگزیده نشدم؟!
چون وقتی پایاننامهم رو دفاع کردم به این فکر افتادم که چرا یکسالوخوردهای با تاخیر دفاع کردم؟! چرا انقدر وقت تلف کردم؟
از این دست مثالها زیاد تو ذهنم دارم. دستآوردهایی که من رو هیچوقت خوشحال نکردند؛ واسه همین این متن رو اول خطاب به خودم و بعد برای شما مینویسم.
یکبار به درمانگرم گفتم: «حس میکنم خوببودن (بینقصبودن) جاییه که من هیچوقت اونجا نیستم. انگار همیشه تا یک قدمیش میرسم؛ اما دستم بهش نمیرسه!». حالا میدونم همچین جایی فقط تو ذهن من وجود داره و همیشه در تمام موفقیتها، ناکامی هست. حالا میدونم هیچوقت زندگی شبیه اون تصویر ایدئالی نمیشه که تو ذهنمون نقاشی میکنیم. اینکه باید با شفقت بیشتری با خودمون برخورد کنیم نه مثل یک والد سختگیر که هیچچیزی راضیش نمیکنه. اینکه خیلی طبیعیه دلمون یه تصویر بینقص از جهان بخواد؛ اما زندگی کاری به دل ما نداره.
امیدوارم که از خوندن این یادداشت لذت برده باشید.
اگر به شعر و ادبیات علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنم که پادکست مجلۀ نهان رو در کستباکس بشنوید.
همچنین متن کامل اپیزودهای این پادکست رو میتونید از انتشارات نهان مطالعه کنید.
فواد افراسیابی