از اهالی بیابان·۲ سال پیشصبحهای مه گرفته شهر داغصبحها، قبل از اینکه خمیازههای مردم شهر حتی تمام شود، وقتی که حتی خورشید هم حال تابش ندارد، مه همه شهر را میگیرد.
از اهالی بیابان·۲ سال پیشدعوای پوچ نژاد زده و جنسیت زده بر سر Rings of powerهر دو طرف در جنگند. سمتی برچسب میزند و داد میزند نژادپرست، سمت دیگر نمرات را خراب میکنند. آخر نفهمیدیم که این سریال خوب است یا نه
از اهالی بیابان·۲ سال پیشگوشهای از اینترنت پر از نامههای ارسال نشده استدر مورد جایی که مردم در قالب نامههای فرستاده نشده، برای یکدیگر احساسات درونی شان را بیرون میریزند. برای شما چند تا از نامهها را ترجمه کر…
از اهالی بیابان·۲ سال پیشنقش جهان برای لَش کردن عالی استظهر اصفهان با آفتاب سوزاننده، در نقش جهان. میان بازار و مغازههایی که درب آنها باز است اما در حال چُرت زدن ظهرگاهی هستند.
از اهالی بیابان·۲ سال پیشبازی Stray: تراژدی روباتهایی که نمیتوانند انسان باشندآن گربه ملوس را فراموش کنید، سرنوشت این رباتهای پراکنده در بازی چرا اینقدر غمانگیز است؟
از اهالی بیابان·۲ سال پیشداستان: گذر از هفت دنیا برای بازگشتاین تناقض با وجود خودشان را درک و تحمل نکردند. دستها دور گردن خود، پارچهها گرهخورده دور گلوی خود. طنابهای دار، چاقوهای فرو رفته در دند…
از اهالی بیابان·۲ سال پیشچرا من اینقدر از bo burnham خوشم می آید؟به صورت آزادانه نوشته ام، که چرا اینقدر از این کمدین خوشم می آید
از اهالی بیابان·۲ سال پیشHazel English : توصیف یک حس غیرقابل توصیفو این لحظات حداقل برای من، بسیار شخصی و درونی هستند. توصیف آنها بسیار سخت است و این آهنگ، و در کل آلبوم Just give in میزند وسط خال.
از اهالی بیابان·۳ سال پیشسه تجربه که ارزش تحمل زندگی کردن داشتچند روز پیش به صورت اتفاقی پیامی در تلگرام دیدم که فردی پرسیده بود که سه خاطره یا تجربه را بگویید که ارزش زندگی کردن در این دنیا را داشت.