ویرگول
ورودثبت نام
Fatemeh- Gh
Fatemeh- Ghدر بند ِ کلمات و علاقه‌‌مند به کسب و کار با کلمات
Fatemeh- Gh
Fatemeh- Gh
خواندن ۲ دقیقه·۲ روز پیش

خدای کوچک زمینی من

شادی این روزهای من هم کارمه. دیدن اثربخشی و قدرت و توانمندی‌م در شغلی که همیشه فکر می‌کردم برای من نیست و مناسبم نیست. اما باز تنها چیزی بود که می‌تونستم باهاش پول دربیارم و می‌آوردم. کارم و مسیری که ذره‌ذره برام روشن میشه. مثل چراغ قوه‌کوچیکی که روی کلاه معدن‌چی‌ها نصب شده و کارش روشن کردن همین یه متر جلوی پاست. مسیر قدم به قدم روشن میشه و من با تردید ادامه میدم. خوشحالم نه چون می‌دونم قراره چه اتفاقی بیفته، چون هیجان این راه بیشتر از چیزی که فکر می‌کنم بهم کیف میده.

توی روند جلسات تراپی فهمیدم شبیه‌ترین انسان به بابا، منم. موضوع جلسات چی بود؟ تنفر، دل‌زدگی و فرار از بابا. عزیزترین آدم زندگیم که ارتباط باهاش هیچوقت متعادل نبوده. یا اونقدر نزدیک که استخون‌هام توی بغلش له شده یا اونقدر دور که سردی فاصله بینمون می‌تونسته زندگیم رو از بیخ بسوزونه. جلسات رو متوقف کردم و نشستم فکر کردم که می‌خوام با این ارتباط و شباهت چه کنم؟ شباهت به بابا یعنی قدرتمندی متفاوتی که همیشه آرزوش رو داشتم. یعنی باور تونستن. یعنی بالاخره رسیدن به چیزی که بابا بود. اما شباهت به بابا معنیش آسیب به آدم‌ها هم بود. معنیش کنترل‌گری و سلطه‌گری هم بود. معنیش خشم هم بود. معنیش نابود کردن زندگی آدم‌هایی که می‌خواستند خودشون باشند و تصمیم بگیرند هم بود. شباهت به بابا حتی معنیش زندگی کاری و دوستانه عالی اما با زندگی عاطفی بد هم بود. شباهت به بابا درست عین ارتباط باهاش دو وجه سیاه و سفید داشت. چیزی اون وسط باقی نمی‌موند که خاکستری بشه. مردی که تا امروز یا سفید سفید بود یا سیاه سیاه. خدای زمینی من که قدرت اینو داشت که هرچیزی رو از بیخ خراب کنه یا دوباره بسازه. ترسناک بود. شیرین بود. مجهول بود.

جلسات تراپی رو متوقف کردم تا حداقل یک بار نخوام چیزی رو کنترل کنم یا درست کنم. تا ببینم روی این قایق روون روی دریا قراره به‌کدوم سمتی برم. شاید این قصه یه پایان خوب داشته باشه؛ شاید هم نه. مهم اینه نخوام قایق رو کنار یه بندر کوچیک دور افتاده نگه دارم. به‌انتظار هیچ. به‌انتظار پوچ.

باباکارشغلعشقتراپی
۳
۰
Fatemeh- Gh
Fatemeh- Gh
در بند ِ کلمات و علاقه‌‌مند به کسب و کار با کلمات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید