
بدون مقدمه بریم سر اصل مطلب اولین پیش نیاز ازدواج انتخابه و اولین پیش نیاز انتخاب خودشناسیه یعنی من بدونم مثلا فلان اخلاقو دارم که برای تشکیل خونواده سمه پس قبل اقدام برای انتخاب از خودم سم زدایی میکنم. دومین پیش نیاز اینه که ۲طرف به اندازه ی کافی عاقل و بالغ شده باشند که زندگی مشترک خاله بازی نیست. بهترین انتخاب وقتیه که انسان به بلوغ عقلی، اجتماعی و عاطفی لازم رسیده باشه که نشونهی اون احساس مسئولیت، کنترل عواطف، قدرت محبت ورزیدن، توجه به عرف اجتماعی تو برخوردها و بطور کلی عاقلانه و پخته رفتار کردنه. برخوردهای عجولانه، احساساتی و اصرار روی یک مورد خاص نشونهی ضعف در این مورده. سومین و آخرین پیش نیاز قبل مرحله ی انتخاب هم اینه آیا داشتن خونه و ماشین و کار ثابت لازمه؟ خیر ولی پسر باید جَنَم و عُرضه ی پول درآوردن داشته باشه و دختر هم توانایی مدیریت دخل و خرج خونه رو داشته باشه و اهل قناعت باشه. پس خلاصه ی مبحث پیش نیازهای ازدواج یعنی پیش از اقدام برای انتخاب شد: ۱.خودشناسی و خودسازی ۲.رسیدن به بلوغ و پختگی لازم ۳.پسر عرضه ی پول درآوردن داشته باشه. اینارو نداشته باشی و اقدام کنی به طرف مقابلت خیانت کردی و این حق الناس همیشه گردنته. سوال شد که آقا ما فعلا پیش نیازهاشو نداریم چَکار کنیم؟ قشنگ درس بخون، مهارت یاد بگیر، هنری رو آموزش ببین، یه رشته ی ورزشی رو پیگیری کن ووو از همه مهم تر روی ساختن خودت کار کن اما تا وقتی آمادگی شو نداری که قبول مسئولیت کنی حتی یک درجه هم به این سمت متمایل نشو اینکه باهم باشیم بعد چند وقت دیگه که آمادگی شو پیدا کردیم پا پیش بزاریم اشتباهه چرا؟ چون شما یا اوشون پختگی لازم رو ندارین معیارهاتون ثابت نیستن پس گذر زمان ممکنه معیارهاتونو تغییر بده و این یعنی چون بچه بامعرفتی هستی ممکنه اونجا از احساس مطلق تبعیت کنی همانطور که مولامون على عليه السلام می فرمایند: چشم عاشق از ديدن عيب هاى معشوق كور است و گوش او از شنيدن زشتي هايش كر. ضمن اینکه ازدواج یک پیوند اجتماعیه یعنی درستش اینه اول خونواده ها بهم پیوند بخورند بعد دختر و پسر. خب حالا می رسیم به مهم ترین انتخاب زندگیتون یعنی «انتخاب همسفر». اول اینو بدون که توی انتخاب دلسوزی ممنوعه ،چون انتخاب بخاطر دلسوزی به احتمال زیاد محکوم به شکسته دوم اینکه ازدواج به امید تغییر ممنوعه این رو بدونید که شاید اون شخص بتونه حساسیتها و سلیقههای اکتسابیش رو اصلاح کنه اما هرگز نمیتونه رفتار فردی و شخصیت درونی و ذات خودش رو تغییر بده و سوم اینکه نباید توی انتخاب همسر وسواسهای غیرمنطقی داشت ولی دقت کافی ، شناخت لازم، تحقیق وتصمیم درست و حساب شده داشته باشین تا بتونین در نهایت یک انتخاب صحیح و ان شاالله ازدواج موفق داشته باشین دقت داشته باشید که مهم ترین مسئله توی ازدواج و انتخاب همسر رعایت ملاکهای اصلیِ ازدواج یعنی اعتقاد و اخلاق و کفویت داشتن توی اون هاست. کسی که تو مرحله ی پیش نیازها به شناخت کافی از خودش رسیده باشه میدونه که مقصدش کجاست پس کسی که رو انتخاب میکنه که هم مقصد اون باشه (عقیده) و هم چنین هم سفری عالی (اخلاق).
چه معیارهایی رو برای انتخاب داشته باشم؟ اولا معیارهای کلی داشتن با معیار نداشتن هیچ تفاوتی نداره باید تفسیر شما از معیارها کاملا روشن باشه مثلا آقاپسر به شما میگه من همسر باحجاب میخوام تفسیر این آقا از حجاب چیه؟ مانتویی، چادری، نیمه برهنه :)) معیارها به 2بخش اصلی و فرعی تقسیم میشن...بهتره حداقل 3 و حداکثر 5 معیار اصلی داشته باشید چون امکان دستیابی به همه ی معیارها وجود نداره در انتخاب همسر هر وقت آمادگی شو داشتید (پیش نیازهایی که گفته شد) اولین نفری که معیارهای اصلی تون رو داشت و در آخر به دلتون هم نشست انتخابش کنید تا فرصت ازدواج از دست نره اینجا صحبت از عشق نیست همین که بتونید ایشون رو به عنوان همسر بپذیرید کافیه معمولا توی ازدواج های عاقلانه بعد از عقد همسران به همدیگه دل بستگی شدیدی پیدا می کنند. انتخاب معیارهای اصلی و فرعی متناسب با هر فردی متفاوته اما این 5معیار اصلی به نظرم از امتیاز ویژه تری برخوردارن: 1.اصالت خانوادگی: حیثیت آدم اصیل به اون اجازه ی انحراف رو نمیده واقعیتش اینه که ما خیلی سجایای اخلاقی مون رو از خونواده هامون به ارث می بریم بنابراین من میخوام با خودش ازدواج کنم با خونوادش چیکار دارم هم از اون فانتزی هایی که به دلیل ریسک بالا بهتره ازش دوری کنید اون استثناهات خیلی کمن پس این کلام پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را به یاد داشته باش: "از گل ميان مرداب بپرهيزيد" 2.ایمان: با کسی ازدواج کن که آدم دین داریه چون دین داری یکی از عوامل قدرتمندیه که آدمو از لغزش ها دور میکنه البته اینجا منظور دین داران واقعین نه اون هایی که فقط پوسته ای از دین رو دارن و به قول اربابمون دین فقط لق لق زبانشان است (امام حسين عليه السلام : همانا مردمان بنده دنيايند و دين لقلقه زبان آنهاست و هر جا منافعشان بيشتر تأمين شود زبان مى چرخانند و چون به بلا آزموده شوند آنگاه دين داران اندكند) 3.اخلاق خوب: زندگی بدون اخلاق خوش قابل تحمل نیست با یکم آشنایی اصولی و بررسی روحیات پدرو مادر طرف تا حدودی میتونی به خوش اخلاقی اون پسر یا دختر پی ببری. 4.رعایت اصول کفویت: ازدواج یک نوع پیونده که هر چه قدر سطح خونواده های پسر و دختر و روحیات پسر و دختر به هم نزدیک تر باشه اون ازدواج استحکام بیشتری داره، مثلا آدم دیندار با آدم بی دین به طور طبیعی دچار تعارض میشن از اون ور آدم هایی که علایق و اهداف مشترک دارن طبیعتا راحت تر زندگی می کنند البته اینو یادت باشه کفویت به معنای شبیه بودن نیست بلکه به معنای تناسب داشتن که گاهی در شبیه بودنه گاهی در مکمل بودن هیچ 2آدمی نیستن که کاملا شبیه به هم باشن. 5. سلامتی روحی و جسمی: فقط جلو پاتو نگاه نکن عزیز من و اینقدر تو این سریال ها و رمان های عاشقانه سیر نکن وارد زندگی واقعی که بشی میفهمی 90 درصدشون مزخرفه و اصلا نشدنی هستن خیلی از دروغ ها یا اختلالات روانی از دور خیلی زیبا و دل فریبه. منطقی باشیم
با چه کسی ازدواج کنم؟ با کسی ازدواج کنید که 3 قانون موفقیت توی ازدواج رو داشته باشه: 1.خوب باشه: این معیارهای اصلی که گفتیم رو داشته باشه. قوانین خوب بودن الف. اخلاق: مهربان و خوش رو برای همسرش و دوستی مخلص برای اون باشه آدم بداخلاق بدبینه مثل مگس روی کثیفی ها می شینه پس مواظب باشید چنین مگسی رو وارد زندگی تون نکنید ب. مومن بودن ج. امانت دار بودن: جسم، روان، آبرو، مال، زیبایی و همه ی این ها میتونه امانت باشه 2.متناسب باشه: تفاهم قبل ازدواج: تفاهم توی دین داری خیلی مهمه اگه شخصیتی هستید که شیطنت های زیاد و خط قرمزهای دینی بسیار کمی دارید خواهش میکنم ازتون دنبال یک آدم خیلی مومن نباشید اینجوری خودتون که خراب هستید :)) آینده ی یک انسان درست رو هم خراب می کنید. تفاهم توی فرهنگ مهمه مثل سبک لباس پوشیدن، سنت ها و سبک زندگی و باورهای دوطرف مثلا دختری که تمام هم و غمش تجملاته تحمل مردی که تمام اوقات در حال کسب علم و مطالعه هست رو نداره با کسی ازدواج کنید که سبک زندگی و باورهاش به شما نزدیک باشه. راز سوم تفاهم تفاهم شخصیتیه بدون شک اگه تیپ شخصیتی نزدیک تری داشته باشید آسیب ازدواج شما کمتره بهتره مرد برون گراتر باشه راز چهارم تفاهم فکریه یعنی زاویه دیدتون به زندگی شبیه به هم باشه آدم باهوش تحمل آدم کم هوش رو نداره. تفاهم و تناسب اجتماعی، علمی، زیبایی، سنی مالی و... رازهای دیگه تفاهم و تناسب هستند. 3.علاقه شخصی: و در آخر بعد از سنجیدن این ها حالا ته دلتون رو نگاه کنید ببینید به دلتون میشینه یا نه. اگه با صحبت بیشتر و حتی پیش مشاور رفتن بازم به دلتون ننشست با وجود تمام معیارها و تناسب هایی که دارین بازم این ازدواج توصیه نمیشه.
با چه کسی ازدواج نکنم؟ 1- با افراد وسواسی ازدواج نکنید 2- با فردی که سوء ظن داره ازدواج نکنید 3- با خود بزرگ بین و فخرفروش ازدواج نکنید 4- با حسود ازدواج نکنید 5- با احمق (ساده لوح) ازدواج نکنید 6- با افراد فاسد ازدواج نکنید.
دختر مورد نظرمو از کجا پیدا کنم؟ ناگهان یکی از فمینیست ها از ته کلاس فریاد زد آقا چرا نمی پرسی پسر مورد نظرمو از کجا پیدا کنم؟ دختر خانومای گل، پسر هر چقدم آدم حسابی و باشخصیت باشه بازم بهتره شما مستقیما ازش درخواست نکنین. آقا اجازه؟ بله بفرمایید. من آمادگی ازدواجو دارم یه آقا پسری هم هست به نظر معیارهامو داره چیکار کنم؟ خب با یه واسطه ی مطمئن که جفتتون رو می شناسه در میون بذارین تا غیرمستقیم بفهمه مزه ی دهن آقا پسر چیه شاید اون آمادگی شو نداره یا کسی دیگه ای رو مدنظر داره تا الکی رویاپردازی نکنید. مثلا اگه هم دانشگاهی تونه با یکی از اساتید در میون بذارین. اکیدا توصیه میشه که از رویاپردازی در رابطه با جنس مخالف پرهیز کنید. حالا اگه دخترخانوما اجازه بدن به سوال اصلی بپردازیم خب این سؤال بستگی به روابط اجتماعی شما داره ممکنه دانشجو باشید و توی کلاسهای دانشگاه دختر مورد نظرتون رو پیدا کنید یا کارمند باشید و بین همکارا یا بین فامیل و یا در بین همسایهها. به هر حال، پیشنهاد اکید من اینه که راهی رو انتخاب کنید که بیشترین شناخت رو نسبت به اون دختر به شما بده. گفتگوی قاعده مند زمان خواستگاری، تحقیق اصولی و مشاوره بهترین راه شناخته.اگه از طریق اینترنت با کسی آشنا شدین و قصد ازدواج باهاش رو دارین ضمن رعایت موارد قبلی 3تا نکته رو هم رعایت کنین: 1. مراقب باشید خیلی از اطلاعات ممکنه واقعیت نداشته باشه 2. احساساتتون کنترل شده باشه و گفتگو از حوزه ی ادب و عقل خارج نشه 3. به سرعت ارتباط رو در قالب خواستگاری رسمی شکل بدین و با دیدار حضوری از اون و خانوادش اطلاعات رو واضح کنید. ازدواج اونقدر مهمه که با 2 تا چت کردن و صحبت نمیشه راجبش تصمیم گرفت احساسی قابل اعتماده که بعد از گفتگو، تحقیق و شناخت نسبتا کامل از طرف مقابل به وجود بیاد.
سن و اختلاف سنی مناسب برای ازدواج: یکی از مهمترین چالشهای ازدواج بحث سنه! سؤال اول اینه که سن مناسب برای ازدواج چه سنیه؟ جواب به این سؤال به عوامل مختلفی بستگی داره که «فرهنگ» مهمترینِ اونهاست. خیلی نمیشه سن خاصی رو برای ازدواج بیان کرد اما از نظر روانشناسی به صورت کلی 18 تا 30 سالگی بهترین سن ازدواج برای دخترا و پسراست. اما نظر شخصی من اینه که پسرهای شهری این روزها قبل از 27 سالگی هنوز پختگی لازم برای زندگی مشترک رو کسب نکردن و دخترها هم قبل از 22 سالگی احساس میکنند زندگی «خالهبازی» که هر وقت خواستند بازی رو به هم بزنند و برن خونه مامانشون. اما توی روستاها یا مناطقی که افراد زودتر وارد بازار کار و زندگی میشن موضوع فرق میکنه بازم میگم این بستگی به عوامل مختلفی از جمله فرهنگ، محیط، شخصیت ووو داره.
اختلاف سنی مناسب برای ازدواج: در کتاب های روانشناسی اومده که اختلاف سنی نهایتاً ۶ یا ۷ سال مناسبه بیشتر از این نباشه بهتره. فراموش نکنید که یکی از مهمترین عوامل اختلاف و طلاق، اختلاف سنی زیاد زوجینه. اگر به ده سال یا بیشتر برسه، احتمال عدم درک متقابل و مشکلات عدیده وجود داره. این دو از دو نسل مختلف هستند که معیارهاشون ممکنه با هم خیلی متفاوت باشه. اینکه پسر کوچکتر از دختر باشه پیشنهاد نمیشه اما گاهی پسر مثلاً ۲۵ سال سن داره اما اون قدر خودش روی پای خودش ایستاده که به اندازه یک ۳۵ ساله تجربه و هنر زندگی داره.
خب بالاخره این مطلب طولانی تموم شد و من شمارو تا دم در ازدواج آوردم از این جا به بعد دیگه مراسم خواستگاری و مهریه و عقد و عروسی این جور چیزاست که بستگی به خونواده و فرهنگ منطقه شما داره اما از من می شنوید سخت نگیرید باهم بسازید و شرایط اقتصادی جامعه رو هم در نظر بگیرید. این مطالب چکیده ی خیلی از کتاب ها و مطالب اساتید بنام این حوزست که من سعی کردم با زبان ساده، خلاصه و مفیدش رو در اختیار شما قرار بدم. إن شاء الله بتونید یه زندگی قشنگ رو شروع کنید اما اگه هنوز آمادگی شو ندارید فعلا دوغتون رو بنوشید :)) نه حالا جدی اینو بدونید هیچ لذتی بالاتر از پاک و سالم زندگی کردن نیست. موفق باشید.