در کسبوکارهای بسیار کوچک، شخص فریلنسر تمام مشتریها را به اسم، حجم خرید و اولویت میشناسد.
و در کسبوکارهای بسیار بزرگ، نرمافزارهای گران قیمت، تحلیلگران داده و سودجویان، سازمانها را به سمت تولید بیشتر تشویق میکنند.
اما اغلب کسبوکارها (از جمله غیرانتفاعی و گروهها) جایی در این بین قرار دارند.
ما مشتریها را به چشم کاربرگ نگاه نمیکنیم. اما حقیقت چیز دیگری است.
شاید اسامی، آدرسها، ایمیلها و سابقه خرید را بدانید. اما این احتمال نیز وجود دارد که مشتریها از نوع با کیفیتی نباشند. به همین خاطر است که گمراه شدهایم. زیرا این گروه از افراد نه اکثریت هستند، نه سودی برای ما دارند و نه در بلند مدت ارزشی ایجاد میکنند.
دیر یا زود ابزارهایی مانند numerous.ai ساخته میشدند؛ با این حال همچنان شگفتانگیز است.
این لیستی از ایمیلها. نام هر مشتری را حدس بزن.
این لیستی از خریداران اخیر. وفادارترین مشتریها را پیدا کن.
این اسامی اهداکنندگان است. علاقهمندان به پروژه بعدی را پیدا کن.
این لیستی از کدهای پستی. لطفا جدول یا نموداری از موقعیت مکانی مشتریها ایجاد کن.
این لیست شامل اعضا و کسانی است که در جلسه اخیر شرکت کردهاند. بررسی کن چه کسی شرکت نکرده و چگونه میتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم.
در شرکتی بزرگ مانند آمازون، همه این موارد در خلاف جهت منافع مشتری اتفاق میافتد و الگوهای تاریکی برای درآمدزایی بیشتر و تضعیف تجربه کاربری ایجاد میشوند (اما نه به اندازهای که باعث لغو اشتراک مشتری شود).
اگرچه همین موضوع ممکن است پیشرفتی چشمگیر در یک سازمان کوچک باشد. از قسمتهای کوچکتر سازمان به نفع شما استفاده میشود. زیرا بسیاری از ایدهها هنوز هم توسط انسانها به اجرا گذاشته میشوند. ایدههایی که در سابق به نفع مشتریهای وفادار بودند.
این ارزش تلاش کردن دارد. و اگر خودتان نخواهید دخیل شوید، میتوانید یک فریلنسر را استخدام کنید. همچنین اگر به دنبال حرفهای جدید هستید، این همان پروژهایست که ارزش وقت گذاشتن و تبدیل شدن به یک کسبوکار را دارد.
لینک مرجع: https://seths.blog/2024/08/knowing-your-customers/