خب خیلی وقته مستقلیجات نپختم براتون اما یه سری چیزا هست که تیکه تیکه است و دوست داشتم به اشتراک بزارم شاید جای فکر باز کنه و جایی به دردتون بخوره
من آدمیم که همونقدری که از تنهایی بدم میاد از جمع شلوغ پلوغم متنفرم ولی این چند وقت این تنهایی و درگیر بودن با اینکه مسئولی کاری کنی تا نمیری باعث شده از تنهایی خوشم بیاد... نه بذارین اصلاح کنم باعث شده بهتر باهاش کنار بیام. منی که هر روز باید میرفتم بیرون یا همش تو گوشی بودم تا فشار خونواده و تنهایی خونه رو تحمل نکنم حالا میتونم بمونم تو خونه و حتی با اعصاب خورد هم کلی کار کنم میتونم خیلی راحت هندزفری بزارم و از قدم زدن کنار جاده و مسیر رفتن تا گرفتن قهوه لذت ببرم، از قهوه ای که میخورم لذت ببرم و قدرش رو بهتر بدونم... فکر میکردم شاید مشغله زیاد باعث بشه نفهمم چی دارم میخورم و درگیر شدنم با جزئیات رو کم کنه ولی اصلا اینطوری نبوده که هیچ بلکه از فرصتای اندکم استفاده های بهتری دارم میکنم. تنهایی همیشه اون غریبه کریهی بوده که میترسیدی نکنه قاتل سریالی باشه و دخلت رو بیاره ولی اتفاقا اون آدم مهربونی بود که باعث میشد منطقه یکم امن تر باشه.
پیدا کردن دوست واقعا مقوله سختی شده برام مخصوصا که تو این سن درک شدن واسم خیلی مهمه. متاسفانه آدم هایی که دارم میبینم و هر از گاهی شناس و ناشناس حرف میزنن، میزنن تو ذوقم. معمولا حرفای جدیدی نیست همش شکایته و جای حکایت خالی میمونه یکی از چیزایی که بیشتر دارم بهش فکر میکنم اینه که کاش وقتی سنم پایین تر بود کمتر لجباز میبودم و دوستای بیشتری پیدا میکردم. عملا تو دانشگاه جز یکی دو تا دوست بیشتر پیدا نکردم و اغلب دوستام مال دوره دبیرستانن. که کمی به مهره های قلبم فشار میاره. کاش بشه 4 نفر رو پیدا کرد راجب یه سری ذوقیجات صحبت کرد و بکنیم از کلیشه ها
یه چی دیدم یه جا گفتم شاید جالب باشه به زبون خودم مطرحش کنم شما هم بخونین:
مادامی که نتونین خودتون رو دوست داشته باشید نمیتونین عاشق کسی بشین. باید اهمیت دادن رو بفهمید. دیدین تو این فیلما میگن: "وای تو همه دنیای منی؟" نه خیر هیچم اینطور نیست اینا شعاره و اگرم همه دنیاش باشی بعد 3 4 ماه همه چی از بین میره (حاضرم رگمم بزارم سر این حرف) بزارین با رسم شکل توضیح بدم داستان چیه:
شما نمیتونین کل دنیا باشین این زیاده خواهیه و دنیایی که کلش تو باشی ببین دیگه چه جهنمیه!! "شما میتونی یه قسمتی از اون دنیا باشید که خیلی هم ارزشمنده ولی توی این دنیا سیارات دیگه ای هم هستن مثل علایق ، فانتزی ها ، دوستان ، انگیزه ها ، زمان برای خودم و ... + تو. توام یه سیاره ای که خیلی دوست دارم ولی اگر بخوام زندگی کنم باید به همه سیارات اهمیت بدم که دور هم بچرخن و بتونن یه سیستم رو تشکیل بدن و زندگی خوبی رو بسازن. اگه همه اهمیت بره سمت سیاره تو، همه سیاره ها از کار میوفتن و مطمئنا سقوطشون باعث آسیب زدن به این سیاره هم میشه."