ویرگول
ورودثبت نام
حسین دهلوی
حسین دهلویادبیات‌چی (دانشجوی زبان و ادبیات فارسی) * علاقه‌مند به قصه و شعر | ناداستان‌نویس
حسین دهلوی
حسین دهلوی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

جنون دفترچه‌ای

خاطرم هست که استادم (معلم ادبیات فارسی سوم دبیرستان) توی اتاق نشسته بود که خدمتش رسیدم. پرسید «غزل تازه نگفتی؟» گفتم «بله استاد!» و دست کردم توی جیب‌های بغلی کاپشنم و کلی کاغذ صاف و تاشده و مچاله بیرون کشیدم. بعد شروع کردم به بررسی و صاف کردن کاغذها و نگاه‌انداختن به سیاهه‌ی آن‌ها. استاد همینجور که داشت مرا خیره نگاه می‌کرد، از داخل کیفش یک دفترچه بیرون آورد و گفت:

«اونجوری فایده نداره. باید یه دفترچه بگیری و همه‌جا همراهت باشه.»بعد دفترچه‌اش را نشانم داد.

از همان‌وقت بود که من جنون خاصی پیدا کردم نسبت به دفترچه‌ها. از آن‌روز، هرجا لوازم‌التحریر‌فروشی می‌بینم، می‌ایستم و به دفترچه‌های کوچکش نگاه می‌کنم. یکی از تفریحاتم این شده که در سایت‌های فروشِ اینترنتی، عنوان «دفترچه یادداشت» را جستجو می‌کنم و دقایق زیادی به تماشای طرح‌ها و مدل‌های مختلفش می‌نشینم.

ازآن‌روز با خودم حرف فلان‌ عارفِ اندیشمندِ ایران کهن را یادآوری می‌کنم که «گاه بی‌آنکه بفهمی، چیزی در وجودت نهادینه می‌شود. پس مراقب باش!»

جنونقصهدفترچه یادداشتمعلمدلنوشته
۹
۰
حسین دهلوی
حسین دهلوی
ادبیات‌چی (دانشجوی زبان و ادبیات فارسی) * علاقه‌مند به قصه و شعر | ناداستان‌نویس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید