Hadi Ghorbani
Hadi Ghorbani
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

از نوشتن متنفرم

  • اعتراف می‌کنم

باید اعتراف کنم گاهی نوشتن برایم از نوشیدن زهر هلاهل هم تلخ‌تر است، در این مواقع تنها چیزی که مرا به نوشتن وامی‌دارد آن است که عادت کرده‌ام روزانه دست کم دو ساعت بنویسم. بدانیدکه بسیاری از فانتزی‌ها در مورد نوشتن حقیقت ندارند و گاها من از نوشتن متنفر می‌شوم.

این در حالی است که از بسیاری نویسنده‌ها تعاریفی را می‌شنوم مبنی بر اینکه بانوشتن به آسمان‌ها پرواز می‌کنم و به دنیاهای گوناگون سرک می‌کشم، من منکر این امر نیستم ولی معتقدم که این جمله برای نویسنده‌هایی است که نوشتن آنها به کپشن‌نویسی خلاصه می‌شود نه نوشتن حرفه‌ای.

بارها شده که به هنگام نوشتن یک داستان یا محتوای غیرداستانی، دائما کلیشه به ذهنم می‌آید، چاره چیست؟

سخت‌ترین مرحله آن است که کسی به بن‌بست کلیشه‌ها برسد، حال باید مسیرهای مختلفی را طی بکند و راه‌حل‌های گوناگونی را امتحان بکند تا به عنوانی خلاقانه و نو برسد.

اما ناگفته نماند که گاهی اوقات با وجود اینکه چندین ساعت نوشته‌ام ولی همچنان احساس می‌کنم که از نویسندگی لذتی نمی‌برم و بهتر است آن‌را رها کنم.

خوب به یاد دارم که یک روز زودتر از موعد مقرر بیدار شدم و کاملا بی‌رمق بودم و هیچ میلی به نوشتن نداشتم، راضی به انجام هر کاری بودم جز نوشتن. پس ابتدا کمی از وقت را به مالیخولیا گذراندم ولی بعد از گذشت مدتی عادت معهود وادارم کرد که به سراغ نوشتن بروم.

بالاخره شروع کردم اما با هر خطی که می‌نوشتم، ناله‌ای سر می‌دادم و از عقربه‌ها التماس می‌کردم که زودتر بگذرند بلکه از بند نوشتن رها شوم.

  • اما مشکل چیست؟

دقت کنیدکه یکی از شاخصه های بارز نویسنده برای رسیدن به یک متن خوب و خلاقانه آن است که صبور باشد اگر بی‌حوصله باشید به هیچ چیز نمی‌رسید، مسیر نویسندگی همیشه یکسان نیست و مملو از فراز و نشیب‌هاست.

من باید علت بی‌حوصلگی‌ام را کشف می‌کردم، باید می‌دانستم که چه کسی چوب لای چرخ می‌گذارد. گاهی بی‌حوصلگی قبل از شروع کار است، دائم از نوشتن طفره می‌رویم و تردید داریم که بنویسیم یا نه، توصیه من در این مواقع‌، پیروی از قانون پنج دقیقه است.

اما گاهی بی‌حوصلگی و بی‌قراری در حین نوشتن است، به عبارت دیگر نوشتن کی تمام می‌شود تا خلاص شوم.

گاهی اوقات بی‌حوصلگی ما ناشی از آن است که نویسندگی برایمان تبدیل به برنامه ای خشک و زننده شده و با آن به منزله تکلیف برخورد می‌کنیم. تکلیف همان‌طور که از ظاهرش برمیاید به معنی مشقت و سختی است یعنی زوری است، اما نوشتن زوری نیست بلکه این ما هستیم که چنین رفتاری را با آن در پیش گرفته‌ایم.

  • اگر می‌خواهید نوشتن برایتان تکلیف‌وار نباشد،

سعی کنید که برای خودتان تمرین‌های جالبی را طرح کنید و تنوعی در برنامه نویسندگی‌تان ایجاد کنید. نویسندگی ازنظر من مثل بازی است، ما در حین اینکه بازی می‌کنیم به هیچ عنوان متوجه گذر زمان نیستیم و هنگامی که بازی تمام می‌شود می‌گوییم:”چه قدر زود گذشت”.

با نوشتن هم به مانند بازی معامله بکیند، برایتان مهم نباشد که چند ساعت می‌نویسید بلکه میزان خروجی شما مهم است. از نوشتن لذت ببرید.

توصیه می‌کنم که آزادنویسی، کاریکلماتور و آنافورا‌نویسی را در تمرینات روزانه خود جای بدهید.

  • سحرخیز باش تا خلاق شوی

تجربه های شخصی متعدد به من ثابت کرده است که نوشتن در ساعات اولیه روز به مراتب می‌تواند لذتبخش‌تر و دلنشین‌تراز نوشتن در ساعات دیگر روز باشد. از این رو به شما توصیه می‌کنم که ساعات اولیه روز را دریابید. کاری که ممکن است در طی دو ساعت در طول روز انجام شود، به چندین ساعت در طول شب می‌انجامد.

نوشتن در ساعات اولیه صبح چندین مزیت مهم دارد اول آنکه اطرافیانتان معمولا این ساعت از روز در خواب به سر می‌برند، از این رو کسی مزاحم شما نیست. بنابراین از هر گونه هیاهو و دغدغه روزانه به دور هستیم. ضمن اینکه ذهن شما به هنگام صبح از بالاترین آمادگی برخوردار است.

  • استراحت کنید

تجربه به من ثابت کرده که نوشتن طولانی مدت به تمرین زیادی احتیاج دارد اما دور از دسترس نیست ولی وقتی که پروسه نوشتن طولانی می‌شود، نویسنده مغلوب بی‌حوصلگی می‌شود بنابراین سعی کنید بعد از مدتی نوشتن به خودتان استراحت بدهید.

زهرنوشتننویسندهنویسندگی
یه دانشجوی روانشناسی که سعی میکنه هر روز یاد بگیره و رشد کنه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید