ویرگول
ورودثبت نام
Hadi Ghorbani
Hadi Ghorbani
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

ایده را به کسی نگو!

آیا تاکنون برایتان پیش آمده که به محض یافتن یک ایده داستانی، آن را با دوستانتان به اشتراک بگذراید و نظر آنها را در مورد آن جویا شوید؟

از نظر من ایده‌ها به مانند رازی ارزشمند هستند که نباید آنها را با کسی در میان بگذاریم، فاش کردن ایده‌ها از ارزش واقعی آنها می‌کاهد.

ممکن است بپرسید که دلیل این حساسیت من در مورد ایده‌ها چیست. باید خدمتتان عرض کنم که بارها از این طریق زخم خورده‌ام و پس از تعریف کردن ایده‌هایم با خود گفته‌ام که چقدر ایده من مذخرف است ولی دلایل محکمتری برای این نظر خود دارم که به آنها اشاره می‌کنم.

  • نظرات دلسردکننده

خوب به خاطر دارم که ایده خوبی به ذهنم رسیده بود ولی ترجیح دادم آن را با یکی از آشنایانم به اشتراک بگذارم و نظر او را در مورد پیشبردن آن جویا شوم. او هم پس از کلی تمجید و تعریف و راهنمایی، اظهار نظری در مورد ایده من کرد و گفت که این ایده در واقع شبیه ایده فلان داستان است.

آن ایده از نظر من فوق‌العاده بود و چندین روز را صرف شکل‌دهی به آن کرده‌بودم ولیکن شنیدن آن جمله همانا و دور انداختن آن ایده هم همانا.

من معتقدم که ایده‌ها خام هستند و تا زمانی که داستانی طبق آنها نوشته نشود، نمی‌توان نظر دقیقی در مورد آنها داد. علاوه بر این، هر فردی نظر مخصوص به خود را داراست و دلیل نمی‌شود که به خاطر یک اظهار نظر ساده، ایده‌مان را دور بیندازیم ولی از خود بپرسید که آیا پرسیدن نظرات دیگران لازم و ضروریست؟

ایده داستانی من قرار بود مسیر متفاوتی از آن داستان طی بکند و به هیچ وجه از شباهت ایده‌ام با آن داستان باخبر نبودم.‌

جوی فیلدینگ می‌گوید:

به صد نویسنده مختلف ایده‌ای یکسان بده و صد داستان مختلف دریافت خواهی کرد.

طبق این جمله من باید به نوشتن در مورد آن ایده ادامه می‌دادم اما از آنجایی که حساسیت زیادی در مورد خاص بودن ایده‌هایم داشتم، از نوشتن آن سرباز زدم.

  • بار اضافی

با به اشتراک گذاشتن ایده داستانی که یافته‌اید، خواسته یا ناخواسته انتظاری در دیگران می‌آفرینید و آنها پیگیر داستان و ایده‌تان خواهند شد. البته این پیگیری می‌تواند تا حدودی برای شما مفید باشد ولی توجه داشته باشید که باید پاسخگو باشید.

این مورد تا حدودی منوط به تجربه‌های شخصی من است. یک بار دیگر که ایده‌ام را برای دوستانم تعریف کردم، آنها استقبال کردند اما دائما پیگیر بودند که چه بلایی بر سر آن آمد؟ و دائما چیزهایی را به آن می‌افزودند.

باید اعتراف کنم که این کار آنها تا حدودی برای من مفید بود، چون به من در یافتن خط‌های داستانی جدید کمک بسزایی می‌کرد و از کلیشه شدن داستان جلوگیری می‌کرد.

حال ممکن است شما هم دلایل مختلف دیگری در مورد نگفتن ایده‌‌ داستانتان به دیگران به نظرتان برسد ولی این دو دلیل موثرترین‌ها هستند.

اما می‌توانید ایده‌تان را با نشان دادن به افرادی که از صلاحیت لازم برخوردار هستند، بسنجید ولی بدانید که این شما هستید که باید ایده‌تان را بپسندید نه دیگران.

شاید برایتان مفید باشد(کشتن ایده‌ها)

ایدهداستانایده داستانینویسندهایده یابی
یه دانشجوی روانشناسی که سعی میکنه هر روز یاد بگیره و رشد کنه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید