ویرگول
ورودثبت نام
Hadi Ghorbani
Hadi Ghorbani
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

تقابل بیل‌گیتس و ماریو بارگاس یوسا در ادبیات

(عکس کاملن تزیینی است)
(عکس کاملن تزیینی است)

زمانی بیل‌گیتس در یکی از کنفرانس‌های مطبوعاتی‌اش گفته بود که قصد دارد پیش از مرگ به بزرگ‌ترین هدف زندگی‌اش تحقق بخشد و این هدف چیزی نبود جز حذف کاغذ و کتاب.

نمی‌دانم بگویم دلایل یا بگویم بهانه ولی به هر حال وقتی از او پرسیدند که دلیل این کار چیست، مسئله کمبود درختان و مصرف بی‌رویه‌ی آن‌ها را خاطر نشان کرد. همچنین او در مقاله نظام دیجیتال مایکروسافت به این نکته اشاره کرد که این کار رویارویی با انعطاف‌پذیری است نه ضدیت با کاغذ.

در نگاه اول شاید با خود بگویید:

«خب داره راست میگه دیگه! اگه قرار باشه اینطوری پیش بریم طولی نمی‌کشه که درختا تموم میشن و دیگه نقطه‌ی سبزی روی زمین باقی نمی‌مونه.»

باید اعتراف کنم که من هم در غالب اوقات نگران وضعیت جهان فعلی‌مان هستم. بر هیچکس پوشیده نیست که هر ساله بخش بزرگی از جنگل‌های دنیا بر اثر تولید کاغذ از بین می‌روند اما من و شما فیلسوف‌های قرن بیست‌ویکمی هستیم و الکی یک نظر را قبول نمی‌کنیم. بالاخره دنیای امروی، دنیای آزادی اندیشه و نظر است. پس بیایید با نگاهی نقادانه این موضوع را بررسی کنیم. من از شما می‌پرسم:

«آیا تولید کاغذ تنها دلیل از بین رفتن درختان محسوب می‌شود؟»

آتش‌سوزی‌های سالیانه که بر اثر تغییرات دمایی پدید آمده و صنایع چوب که خود بخش بزرگی از مصرف درختان را بر عهده دارند نیز در این میان بی‌تاثیر نیستند. جدای از این دو مورد می‌توان به قاچاق چوب اشاره کرد که موارد آن را در کشور خود نیز شاهد هستیم. باز هم با این دلایل کاری ندارم. من تمام این‌ها را گفتم که به حرف ماریو بارگاس یوسا برسم. او در مقاله چرا ادبیات بازخورد جالبی به این گفته‌ی بیل‌گیتس می‌دهد:

«آیا صفحه‌ی کامپیوتر واقعن می‌تواند در همه‌ی جنبه‌ها جانشین کتاب شود؟ چندان مطمئن نیستم. من کاملن از انقلاب عظیمی که تکنولوژی‌های جدید مثل اینترنت در عرصه‌ی ادبیات و انتشار پدید آورده خبر دارم و اعتراف می‌کنم که اینترنت در کار رزوانه‌ام کمک‌های پرارزشی می‌کند، اما قدرشناسی من به‌خاطر این تسهیلات براستی فوق‌العاده، به معنای اعتقاد به این ادعا نیست که خواندن بر صفحه‌ی کامپیوتر می‌تواند جانشین مطالعه‌ی کتاب شود. این ورطه‌ای است که گذشتن از آن کار من نیست. من نمی‌توانم بپذیرم که عمل مطالعه آنگاه که نه در پی مقصودی عملی است و نه در طلب اطلاعات و برقراری ارتباطی فوری، می‌تواند بر صفحه‌ی کامپیوتر آن رویاها و لذات حاصل از کلمات را با همان حس صمیمیت و همان تمرکز ذهنی و خلوت معنوی که از مطالعه‌ی کتاب حاصل می‌شود در یک جا گرد آورد.»

به نظرم ماریو بارگاس یوسا هم حق دارد. اگر چه که دلیل او بیشتر حسی‌تجربی است تا منطقی و جهان‌محور اما به نظرم او هم حق دارد. بیل‌گیتس دم از انعطاف‌پذیری می‌زند ولی یوسا می‌گوید که گذر از این ورطه کار من نیست و بدانید که این بحث قرار نیست به نتیجه‌ای بینجامد.

شاید برایتان مهم باشد:(تایپ کردن ممنوع)

اصلن می‌توانیم نتیجه‌گیری شخصی از این تضاد داشته باشیم. من معتقدم طولی نمی‌کشد کتاب جای خود را به صفحه‌ی نمایش خواهد داد کما اینکه در حال حاضر هم چنین شده و در آینده‌ای نه چندان دور از تمامی تعلق‌هایمان به کتاب‌ها جدا خواهیم شد.

دردناک است ولی چه می‌توان کرد؟ هیچ.

سایر نوشته‌های من را می‌توانید در وب‌سایت زیر بخوانید:

hadighorbany.ir


ماریو بارگاس یوسابیل گیتسنوشتننویسندگینویسنده
یه دانشجوی روانشناسی که سعی میکنه هر روز یاد بگیره و رشد کنه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید