ویرگول
ورودثبت نام
Hadi Ghorbani
Hadi Ghorbani
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

چرا آغاز نوشتن سخت است؟

پس از گذشت یک سال و اندی، هنوز برآنم که آغاز نوشتن سخت‌ترین مرحله از نوشتن به شمار می‌رود و انرژی بیشتری نسبت به نوشتن می‌طلبد. باور آن سخت است که نوشتن برای شما تبدیل به عادت شده باشد ولیکن به هنگام شروع احساس عجز کنید.

از این رو هر کاری که از توانم بر بیاید را به منظور تاخیر در امر نوشتن انجام می‌دهم تا بلکه چند دقیقه هم که شده در آرامش به سر ببرم. حال گاهی با چک کردن پیام‌های ناخوانده شبکه‌های اجتماعی و گاهی هم با این دست و آن دست کردن و گوش دادن به موسیقی.

چرا از آغازیدن طفره می‌رویم؟

باری، من معتقدم که این طفره رفتن‌ها ناشی از ترسی آشناست، ترسی که نویسنده را وادار می‌کند از محیط امن خود بیرون نیاید. آخر ما زمانی حاضر به نوشتن خواهیم بود که احساس رضایتی از آن نصیبمان گردد ولی خوب می‌دانیم که احساس رضایت در نوشتن، آنی حاصل نمی‌شود.

دوپامین یا همان هورمون رضایت خاطر، به هنگام انجام کارهایی مانند چرخیدن در شبکه‌های اجتماعی و بازی کردن، زودتر و سهل‌تر از فعالیت‌های دیگر ترشح می‌شود به همین خاطر است که ما به هنگام کارهایی که به سعی و تلاش بسیاری نیازمند و از طرفی دیربازده است مشغول می‌شویم، احساس بی‌حوصلگی می‌کنیم و دست از کار می‌کشیم.

پس فعالیتی که عهده‌دار انجام آن هستیم، ارتباط مستقیمی با ترشح دوپامین در بدنمان دارد. به علاوه این دوپامین‌ها هستند که عادت‌های ما را تشکیل می‌دهند بدین ترتیب اگر به لذت‌های زودبازده عادت دارید، نمی‌بایست انتظار آن را داشته باشید که آغاز نوشتن برایتان امری ساده و سهل نمود کند.

حال چه کنیم تا آغاز نوشتن برایمان آسانتر باشد؟

من برای آنکه بتوانم خود را به آغازیدن متقاعد کنم، از راهکارهای مختلفی بهره می‌جویم که در اغلب اوقات برایم مفید واقع شده‌اند. ذکر این نکته ضروریست که این راهکارها قرار است به عنوان محرکی در آغاز نوشتن عمل کنند و ضامن ادامه دادن نوشتن نیستند. ادامه نوشتن بستگی به شما دارد البته که کافیست شروع کنید تا دیگر قلم بر روی صفحات بچرخد.

  • کسی به ننوشتن شما اهمیت نمی‌دهد

هر بار که در آغاز نوشتن تنبلی می‌ورزم، جمله‌ای از آن لاموت در کتاب امیدواری را به یاد می‌آورم:

هیچ‌کس برایش مهم نیست که تو به نوشتن ادامه دهی یا نه، بنابراین بهتر است خودت اهمیت بدهی، چون در غیر اینصورت محکوم به فنایی.

به راستی که اگر ننویسید، هیچ چیز به دنیا اضافه نخواهد شد و چیزی هم از آنچه هست کاسته نمی‌شود، به عبارتی دود ننوشتن به چشم خودمان می‌رود و این ما هستیم که متضرر می‌شویم. از این رو برای رضایت خاطر خود هم که شده بنویسیم تا بلکه تباه نگردیم.

من بارها ناظر آن بوده‌ام که اطرافیان من برای نوشته‌های من تره خرد نمی‌کنند چه رسد به آنکه بخواهند برای ننوشتن من تره خرد کنند، بدین ترتیب بهتر است بنویسم تا بلکه کورسوی امیدی که دارم از بین نرود.

شاید برایتان مفید باشد (به خاطر نوشتن بنویس)

  • با آزادنویسی شروع کنید

آیا ممکن است بدون آنکه بر پله اول قدم گذارید به پله دهم بپرید؟ مشکل بسیاری از نویسندگان آن است که سعی دارند با فعالیت‌های سخت نوشتن را بیاغازند به همین خاطر فشاری که از شروع نوشتن در خاطر دارند، مانع از آن است که بنویسند.

من توصیه می‌کنمکه پیش از آغاز نوشتن محتوا یا داستان خود، صفحاتی را به آزادنویسی اختصاص دهید. تجربه شخصی به من ثابت کرده که بهینه نوشتن بهتر از سخت نوشتن است؛ حال بهینه نوشتن در گرو آنست که نویسنده ابتدا قلم خود را گرم کند تا بلکه خشکی قلم او منجر به سرخوردگی و خستگی نگردد.

شاید برایتان مفید باشد (آزادنویسی چیست؟)

  • از موسیقی کمک بگیرید

من آلبومی از موسیقی‌های بیکلام خاطرانگیز جمع‌آوری نموده‌ام که هر بار به هنگام نوشتن آنها را پخش می‌کنم وبدین ترتیب از سختی نوشتن غافل می‌شوم، به عبارتی موسیقی ابزاری است که قادرم با توسل بر آن، خود را از سختی نوشتن برهانم. باب مارلی می‌گوید:

یک چیز خوب در مورد موسیقی اینست که وقتی تو را در برمی‌گیرد، هیچ رنجی حس نمی‌کنی.

حقیقت آنست که نویسندگان بزرگ هم به سختی نوشتن معترف بوده‌اند و تنها چیزی که باعث می‌شده سختی نوشتن آسان شود، داشتن یک روتین منظم روزانه و عادت‌های نویسندگی بوده که به یاری‌شان می‌شتافته است.  مارک استراند درباره نوشتن نظرش را چنین بیان می‌کند:

نوشتن کاری بسیار سخت است، برای روشن‌تر شدن موضوع در نظر بگیرید که این کار از استخراج زغال‌سنگ سخت‌تر است. اما آیا فکر می‌کنید معدن‌کاران تمام روز دور هم می‌ایستند و در مورد سختی کار برای استخراج زغال‌سنگ صحبت می‌کنند؟ آنها هیچ‌وقت چنین کاری نمی‌کنند. آنها به سادگی حفاری می‌کنند. نویسنده موفق نیز باید به همین شیوه عمل کند.

حال نوشتن به همراه موسیقی یکی از عادات من برای از یاد بردن سختی نوشتن است، به شما هم توصیه می‌کنم گاهی خود را به نت‌های جادویی موسیقی بسپارید و از تاثیر عمیق آن برخوردار شوید.

شاید برایتان مفید باشد (چرا نوشتن سخت است؟)

با وجود آنچه که گفته شد، هر بار به هنگام آغاز نوشتن احساس می‌کنم که علاقه‌ای به آن ندارم ولی تجربه شخصی به من ثابت کرده که فقط وقتی نوشتن را شروع می‌کنم می‌توانم دریابم که چقدر دلم برای آن تنگ شده بود و لدان نیاز داشتم.

نوشتنآغاز نوشتننویسندگینویسندهدشوار
یه دانشجوی روانشناسی که سعی میکنه هر روز یاد بگیره و رشد کنه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید