لحظهی بوسیدن
رسیدن
ماندن
ایستادن زمان
با تو بودن
رها در چمنزار خیال
گشتن و دیدن روی گل سرخ
نهراسیدن
دلخوشی با نفسی گرم
آتش چشمانت
آسمان را نادیده گرفتن
رو به دشت
آرامش گاو
گم کردن اندیشه به خاک
مونس و همدم پروانه شدن
افق صاف
باد آغشته به موسیقی و ساز
رقص آن دستهی گل
نردهی چوبی باغ
پرکشیدن
هوس رفتن و ماندن
چهرهی سادهی مهتاب
زنده بودن
نهم شهریور هزاروچهارصدوسه