همین الان، همینجایی تو
دور نیستی ازم
تویی که یک سال تمام همه تلاش خودت رو کردی تا منی رو سر خط بیاری که بیرون خط بودم، همه کار برای من کردی ولی وقتی موقع رسیدن و افتادن میوه مون بود خسته شدی و رفتی
همین الان، همینجایی
کنار من
دو صندلی اونورتر
صدای خنده هات یه تیکه دونات کرمی با روکش شکلاته
همینقدر لذت بخش
همینقدر جذاب
تو چقدر عشقی!
همین الان، همینجایی
به هر جایی که در این روزها نگاه میکنم تورو میبینم که همیشه کنارمی، با من نفس میکشی و با من غذا میخوری، با من مسافرت میای، با من سوار موتور میشی و سوار ماشین میشی، همه چیز همه چیز
کاش یه روزی توی این عالم
این متن برسه به دستت که بهترین متن هام برای توعه
قبلش برای پیدا کردن تو و الان برای توعه
ساعتها و روزها دنبال تو خواهم بود
از خدا طلب میکنم تورو
از کسی که تورو به من داد
دلم مانند همین متن آشفته س
شبها به عشق تو میخوابم که فقط خوابتو ببینم اما دریغ
خوابی بدون تو زجری است که ساعت هارا میگذراند
در بیداری میدانم به تو فکر میکنم اما در خواب از تو دور میشوم
بله دقیقا آشفته یعنی همین متن بی ادبیات و بی منطق و بی سر و ته
همه اینهارو دارم میگم که تو بدونی
چقدر دوستت دارم
واقعا برای داشتنت فرهاد شدم
اما نمیخوام تو برام شیرین بشی
میخوام کنارم باشی با هر اسمی
تو عجیب در اعماق وجود من رسوخ کردی
اون ته تهی
من دیگه 18 سالم نیست که بگم این حس گذرا و مقطعی بوده، من الان 30 سالمه
و منتظر توام که بیای پیشم
کنارم
و باهم بسازیم همه چیزو