اگر دوست داشتید میتونید در حین خواندن متن به آهنگ بیکلام هم گوش بدید⬇️⬇️
اولش باید بگم شاید شما توی ذهنتون تصور کنید که من چه آدمِ غربگرایی هستم و هویت خودمو گم کرده و بجای نام بردن از رستم، فریدون و دیگر قهرمانان ایرانی از بتمن یاد کردم، در جواب باید بگم که واقعاً ما به بتمن احتیاج نداریم و بتمن یک نمادِ، نمادی که شاید باهاش بهتر بشه منظور رو رسوند، وگرنه من عاشق سرزمینم هستم؛ خب بریم سر اصل مطلب.
انسانها جوری هستند که همیشه به یک رهبر، قهرمان و پیشرو نیازمندند، اصلاً نحوۀ ارتباطات اجتماعی ما به این صورت هست و خودمون هم دوست داریم که یا خودمون رهبر بشیم یا کسی رو به عنوان رهبر و نماد انتخاب کنیم، این ممکنه از گروه دانشآموزی مدرسه باشه تا نحوۀ حکمرانی در جامعه.
اما اگر امروز بهتون بگن رهبر، قهرمان، نماد و پیشرو شما کیه، شما چی میگید؟ منظورم کسیه که آدم واقعاً چشمش -البته نه کورکورانه- بهش باشه، اینکه به آدم امید بده، اینکه آدم حس کنه که یه نفر رو داره، وقتی دور و برم رو نگاه میکنم میبینم که ما همچین چیزی کم داریم، ما شاید به کسی شبیه بتمن محتاجیم، کسی که بهمون امید بده، کسی که بدونیم هست، کسی که داره تلاش میکنه.
اما شاید هر کدوم از شما یه چی بگین، هر کدوم نسبت به موقعیتی که هستین مثلا: «شهیدان، امام زمان (عج)، رضا پهلوی، رهبر جمهوری اسلامی، اسطورههای ایرانی، و... نام ببرید» اما به نظرم ما کسی رو نداریم که به ما امید بده، کسی رو نداریم که محکم پاش وایسیم.
مهم نیست که شما امام خمینی رو قبول دارید یا نه و من هم نمیخوام که در مورد خوب یا بد بودنش حرف بزنم، اما واقعاً جوری که مردم به اون مرد، امید، باور و اعتقاد داشتند الان دیگه مثلش رو نمیبینیم، و اون موقع تعداد کسایی که سعی میکردن به گفتههاش گوش کنند هم اصلاً کم نبود.
چه داخل و چه بیرون از کشور من کسی رو نمیبینم که واقعا بشه بهش امید داشت و بدتر از اون میدونی چیه؟ اینکه آقای خامنهای هم بمیره و کلا کشور ما بدون امید محض میشه، لطفاً برداشت مثبت یا منفی نسبت به این حرفم نکنید بلکه واقعیت رو ببینید، ما خارج از کشور کسی رو نداریم که واقعاً بشه بهش امید بست و داخل کشور هم کمی فقط رهبر باشه که بتونه شاید نقش رهبر رو ایفا کنه، چون همون موقعی که ایشون رهبر بودند واقعاً اقبال مردمی خوبی داشتند اما الان چه کسی هست که مثل دو رهبر جمهوری اسلامی بین مردم مقبولیت داشته باشه؟
به نظر من ما داریم به دوران بدون رهبر، بدون پیشرو، وارد میشیم و شاید هم بهش وارد شدیم، کسی که مردم بهش ایمان داشته باشند، البته باید بگم که شما شاید به نماد رهبر اعتقادی نداشته باشین اما به نظر من ما انسانها بیش از اونی که فکرشو بکنیم به یک نماد و رهبر محتاجیم، ما باید ایدوئولوژی، سبک زندگی، باورامون و هر چیزی شبیه به اون رو داخل شخصی ببینیم تا بتونیم که باور داشته باشیم که مسیری که توش قدم برمیداریم درسته.
ما به یک بتمن محتاجیم.
۳ پست آخر من:
لیست پستهای بنده:
{نوشتههای من} - {شعرهای من} - {عاشقانهها} - {چالش هفتۀ من} - {داستان (کوتاه)} - {تنهایی} - {سیاسی، اجتماعی}.
«خواندن شاهنامه دست آویزی میشود که فرانسویان از خودپسندی و بزرگنمایی بیجای خود دست بشویند، چرا که خودپسندی زاییدهی نادانی است. نادانی دربارهی آنچه دیگران دارند. آدمی آنچه را خود دارد، همواره بزرگ میپندارد و از اینرو بر خویش میبالد. من هرگاه از گردش روزگار خسته میشوم به خواندن دربارهی ایران یا چین میپردازم تا از خودپسندی و خودخواهی در زنهار بمانم. بهویژه ایرانیان که مَنشی چامهسرایانه دارند ستایش مرا بیشتر برمیانگیزند. شاهنامهی فردوسی و هانرینامهی ولتر (رزمنامهای که ولتر در ستایش هانری چهارم سروده) را با هم بخوانیم تا دوگانگی آنها را دریابیم ناهمسانی چنان است که گویی بخواهیم شکوه و بزرگی رود پرخروش گَنگ را با یکی از تالابهای کاخ ورسای همانند کنیم!.»
دوشنبه های اول (Premiers Lundis)
شارل-اوگوستن سنت-بوو نویسنده، شاعر و منتقد ادبی قرن نوزدهم میلادی اهل فرانسه
ای دل اگر عاشقی، علیرضا افتخاری