Hamidreza·۱۲ روز پیشپیمان شب یلدایی ماسرمای خشک و بی باران شهر کوچکمان ، چنان بی تاب زمستانمان کرده بود که ناگزیر سفینه خیال را در کهکشان بیکران رویا پرواز دادیم و در ت…
Hamidreza·۱۳ روز پیشداستان ویرگولی شدن منراستش ، از همان لحظه که پا بدین وادی نهادم بسی در باب این موضوع اندیشیدم که چگونه یک انشا نویس قهار کلاس می تواند قریحه خویشتن را در…