Fatemeh·۱ ماه پیشنرفتم خداحافظی… هنوز نمیدونم کار درستی بود یا نه؟من عاشق قدمزدنم، عاشق پیادهروی.بیبی هم همینطور بود…انگار قدمزدن آرومش میکرد.هر عصر، من و داداش و بیبی میرفتیم پیاده روی، خوراکی هم م…
Fatemeh·۴ ماه پیشیک سال تا یادگیری هر زبانی (تجربه من)امروز میخوام یه چیزی بگم به اونایی که مدت هاست میخوان یک زبان رو یاد بگیرن، ولی یا میترسن یا هی امروز و فردا میکنن.
Fatemeh·۷ سال پیشمن و داستان مهارتبعده گرفتن لیسانس نرم افزار و 8 ماه کار کردن و چند ماه فریلنسری، امسال تصمیم گرفتم یک زمینه رو تخصصی ادامه بدم و روی خودم سرمایه گذاری کنم،…
Fatemehدرکنج داستان نویسی·۷ سال پیشداستان، داستان و داستان...چند وقت پیش موقع سفر به جایی مجبور شدم حدود یک ساعتی رو در نمازخونه ترمینال منتظر اتوبوس باشم.تو نمازخونه غیر از من و یک خانم حدودا ۴۰…