این چند روز آخر ماه رمضان که می شود در دل آدم یک دوگانه ی «کاش زود تر تمام شود» و «حیف از روزهایی که رفت و کاش تمام نشود» تشکیل می شود .
پیام اول را جسمی که به ظاهر خسته شده صادر می کند و پیام دوم را روحی که خودش را در آغوش خدایش می بیند و دوست ندارد آن را ترک کند . روح دوست دارد همه ی ماه های خدا رمضان باشد اما یاد این جمله ی سعدی می افتد که «اگر شب ها همه قدر بودی ، شب قدر بی قدر بودی . »
اگر هر ماه خدا رمضان بود که دیگر رمضان ، رمضان نمی شد ...
گفتم این روز های آخری ماه مبارک یک یادداشت تدبری دیگر هم بنویسم که خدا را خوش بیاید ... راستی چقدر خوب است اگر خدا خوشش بیاید !
امروز می خواهم از آیاتی با شما بگویم که مسئله ی اختلاف طبقاتی را در ذهن من حل کرد .
این ابتدا که دارم شروع به نوشتن از آن ها می کنم ، نمی دانم می توانم هر چه دریافته ام و استفاده کرده ام را روی صفحه بیاورم یا نه . قطعاً خیلی خلاصهاست ولی با توکل بر خدا شروع می کنم ؛
آیات 15 و 16 سوره ی فجر را با هم می خوانیم :
فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿۱۵﴾ پس اما انسان ، هنگامی که پروردگارش او را بیازماید پس او را اکرام کند و نعمتش بخشد ، می گوید پروردگارم مرا اکرام کرد .
وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿۱۶﴾ و اما وقتی او را بیازماید پس رزقش را بر او تنگ بگیرد ، می گوید پروردگارم به من اهانت اکرد .
همانطور که از ترجمه ی تطبیقی می فهمیم ، این آیات می خواهد از یک نوع نگاه انسان به نعمت های خداوند اشاره کند .
چه نگاهی ؟
این نگاه که اگر خداوند به انسان نعمت بدهد جا دارد بگوید که خدا مرا کرامت کرده و به خود مغرور شود و در مقابل اگر خداوند نعمت یا نعمت هایی را از انسان بگیر بگوید خداوند دارد به من اهانت می کند .
در واقع در این نگاه ما معیار دوستی خدا با خودمان یا معیار سعادت و شقاوتمان را فراوانی یا کمبود نعمت قرار می دهیم ، در صورتی که اگر به ابتدای این دو آیه دقت کنیم ، خداوند هر دوی این ها را پیش از هر چیز ، امتحان خود معرفی می کند و نه چیز دیگری .
در زندگی روزمره هم ، ما عادت داریم وقتی کسی را می بینیم که زندگی سختی را می گذراند می گوییم دچار بلا شده و خدا دارد او را امتحان می کند . حال آنکه خداوند وجود نعمت را هم امتحان خود معرفی می کند .
برای این نوع نگاه به نعمت ، مثالی هم داریم ؟
بله ؛ در آیه ی 40 سوره ی نمل ، زمانی که برای حضرت سلیمان ، تخت ملکه ی سبا را از مسافتی دور و در یک چشم به هم زدن ، می آورند ایشان می گوید :
هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿۴۰﴾
گفت اين از فضل پروردگار من است تا مرا بيازمايد كه آيا سپاسگزارم يا ناسپاسى مى كنم و هر كس سپاس گزارد تنها به سود خويش سپاس مى گزارد و هر كس ناسپاسى كند بى گمان پروردگارم بى نياز و كريم است .
بخش ابتدای کلام جناب سلیمان را ما زیاد سر در خانه ها و مغازه ها و پشت ماشین هایمان می نویسیم . اما در آنجا که می گوید این نعمت را خدا به من داده تا امتحانم کند ، که آیا شکرگزارم یا نه ؟ و وظیفه ی ما را در قبال این فضل و بخشش بیان می کند را عموماً مورد توجه قرار نمی دهیم .
نمونه ی دیگری هم از نحوه ی برخورد انسان با نعمت در قرآن آمده و آن شخصی به نام قارون است . آنجا که در جواب قومش وقتی به او گفتند از آنچه خدا به تو احسان کرده ، بخشش کن گفت :
قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي [قارون] گفت من اينها را در نتيجه دانش خود يافته ام . ( سوره ی قصص آیه ی 78 )
می بینید چطور فراوانی نعمت هم وسیله ی آزمایش بشر می شود ؟
قارون نه تنها شکرگزار نعمت خدا نبود و از آن انفاق نکرد بلکه نعمت ها را حاصل دانش خود دانست .
خداوند برای درمان این نگاه غلط در انسان سراغ ریشه ی بیماری می رود و راهکار عملی ارائه می دهد .
کلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿۱۷﴾ ولى نه بلكه يتيم را اکرام نمی کنید (۱۷)
وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۱۸﴾ و بر خوراك[دادن] مسکین همديگر را ترغیب نمی کنید (۱۸)
وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا ﴿۱۹﴾ و ميراث را می خورید خوردنی یک جا (۱۹)
وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿۲۰﴾ و مال را دوست داريد دوست داشتنى بسيار زیاد (۲۰)
خوب علت چیست ؟
- اکرام نکردن یتیمان ؛ این فقط شامل کمک مالی نمی شود و محبت و نوازش را هم در بر می گیرد.
- ترغیب نکردن یکدیگر به اطعام مساکین . (در مورد این موضوع در سوره ی ماعون کمی بیشتر گفته ایم .)
- خوردن میراث به صورت یکجا و جدا نکردن حلال و حرام آن از یکدیگر ؛ این یکی از نمونه های رایج حرام خواریست .
- دوست داشتن بسیار شدید مال ؛ این یکی که در آخر هم بیان شده همان علت العلل است .
در واقع همه ی فتنه ها زیر سر این حب شدید است !
در واقع شما با انفاق ، این رشته ی محکم پیوند دهنده ی خود با مال را قیچی می کنید . و در نتیجه ی آن نگاهی که به نعمت پروردگار داریم اصلاح می شود .
دیگر نعمت را مایه ی ابتلا و آزمایش خدا می دانیم و از داشتنش سرگیجه ی غرور و از نداشتن و از دست دادنش ، سرگیجه ی ضعف نمی گیریم .
.
سوره ی فجر را در روایات منسوب به حضرت حسین (علیه السلام) کرده اند . شاید به دلیل اینکه این وجود بزرگوار مصداق کامل و زیبای نگاه ابتلایی به نعمت هستند . آن هنگام که جان خود و عزیز ترین هایش را انفاق می کرد ...
در آیات انتهایی سوره هم که خداوند مستقیماً نفس مطمئنه را خطاب قرار می دهد و انگار حرف هایی عاشقانه می زند به بنده اش ، پیش از هر کس حضرت حسین را برای ما یاد آوری می کند ...
.
این متن در شب وفات امام خمینی (ره) منتشر میشه ، شادی روحشون صلواتی بفرستیم .
ما نسل لحظه های حضوریم
در روزگار بی تو صبوریم
چشم انتظار صبح ظهوریم
خون در رگ قیام نمرده است ! (میلاد عرفانپور )
.
ان شاالله خداوند ما رو قدر دان قرآن مکتوب و ناطقش قرار بده ...
.
منم دعا کنید رفقا :)