همهی آدم هایی که من میشناسم که تعدادشان هم اصلا کم نیست، دست کم یک بار کتاب شازده کوچولوی اگزوپری را مطالعه کرده اند و تقریبا اطمینان دارم که در بین دوستان شما هم همین گونه است و همه ی ما با شنیدن اسم شازده کوچولو به خاطر میآوریم که باید روباه را اهلی کرد و مراقب گل سرخ بود ... اما شاید کمتر در عمق این داستان غوطه ور شده باشیم ... و شاید خیلی کمتر اگزوپری را بشناسیم ، خلبانِ ناکام در عشقی که با هواپیمایش سقوط کرد و هرگز جسدش یافت نشد!
امروز که دست نوشته های سالیان دورم را نگاه میکردم تحلیل و نقد جالب و درخوری یافتم و به گمانم اشتراک این مطلب در ابتدایی ترین روزهای این قرن و این سال که فعلا تپش قلب هایمان با احسن الحال گرم است، خالی از لطف نیست...
"شازده کوچولو" روایت عشق است. روایت عشقی از یاد رفته در قیل و قال تکنولوژی و صنعت روز. روایتی است از سر درگمی آدمی که نه راه میشناسد و نه هدف دارد. در این کتاب اگزوپری دنیای آدم بزرگها را به سخره میگیرد و آنها را به خاطر فراموش کردن ارزشهای اصلی زندگی سرزنش میکند. اگزوپری در این کتاب میخواهد خبر از فوت کودک درون آدمها بدهد. او میخواهد در این کتاب از دوست داشتن و عشق ورزیدن بگوید. او برای بیان این مفاهیم در کتابش از سبک سورئال (فرا واقع گرایی) بهره گرفته است. در این کتاب که اثری نمادین میباشد؛ سیاره اول: نماد حاکمانی است که میخواهند بر تمام دنیا تسلط داشته باشند. سیاره دوم: نماد انسانهای خودپسند و مغرور است. سیاره سوم: نماد انسانهای بیهدف است. سیاره چهارم: نماد افراد پول پرست است. سیاره پنجم: نماد انسانهای ایثارگر است که خواستههای خود را فدای خواستههای دیگران میکنند. سیاره ششم: نماد افرادی است که عشق در نظر آنها ارزشی ندارد. عناصر نمادین دیگری نیز در این اثر وجود دارند. از جمله: مار که نماد مرگ است و میتواند شازده کوچولو را به دنیای قبلش بازگرداند، و گل که نماد عشق و محبت است. و به قول اگروپری وقتی با چشم دل نگاه میکنیم، متوجه میشویم که: شازده كوچولو برای یافتن انچه به دنبالش است(حقیقت) از هفت مرحله عبور میكند كه خواننده در هر مرحله به فكر فرو رفته و به دنبال معنا و مفهوم آن در زندگی واقعی میگردد. در تمامی مراحل خواننده میتواند مصداق بارز آن را در دنیای امروزی ببیند. سیاره هفتمی كه شازده كوچولو به آن میرسد، زمین است ولی از نظر من تمامی شش سیاره قبلی نیز جزیی از زمین بوده و گفت و گوهایی كه در سیارهها رد و بدل میشود، نشاندهنده وجود شخصیتهای مختلف در بین انسانهای امروزی است.
این اثر جاودانه، درباره کودکی، تنهایی، فقدان، عشق، سفر، مهاجرت، خانه، مرگ، فلسفه، علم، قدرت، جنگ و حتی سیاست سخن به میان میآورد و بیان این همه مفاهیم اصلی زندگی در این کتاب صد و چهار صفحهای یک شاهكار است.
یکی از مهمترین حرفهای این کتاب درباره «عشق» است، که عشق یک «امر عام» را به «امری خاص» تبدیل میکند. جایی که روباه میگوید تو یک پسر بچهای مثل هزاران پسر بچه دیگر و من یک روباهم مثل هزاران روباه دیگر اما اگر تو من را اهلی کنی، هم من و هم تو برای هم یگانه میشویم.