hadis farahi
hadis farahi
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

اهمیت عزت نفس

امروز می‌خوام براتون درمورد اهمیت خودشناسی و ارتباطش با عزت نفس صحبت کنم. از داستان خودم شروع می‌کنم.

یادمه تا چهارم دبستان کودکی خوبی داشتم شعر می‌گفتم تو همون سن پایین و تشویق می‌شدم. از طبیعت لذت می‌بردم و دوران کودکیم تا اینکه بحث تیزهوشان مطرح شد و تصمیم گرفتند که مدرسه ام عوض کنند تا شانس قبولیم در تیزهوشان بیشتر باشد. چشم باز کردم دیدم سال پنجم در مدرسه ای هستم که فقط به درس ریاضی بها می‌دادند و از نظر سطح علمی ریاضی خیلی بالاتر از مدرسه‌ای بود که قبلش بودم. به قولی عالیس بودم در سرزمین عجایب!

دوران سختی برای من بود، دیگه دیده نمیشدم، تشویق نمی شدم و حتی تایید و رضایت پدرم از دست داده بودم که خب تو اون سن خیلی برای یک بچه مهمه که حمایت و تایید پدر داشته باشه و من عملا احساس کرده بودم که ترک شدم و دیگه دوست داشتنی نیستم. البته که این حقیقت ماجرا نبود ولی برای یک بچه تو اون سن خیلی مهم هست که پدر تاییدش کند و این حس ترک شدگی را می‌گیرد.
اون سال با همه سختی‌هاش گذشت. موقع انتخاب رشته دوران تحصیلم هم که یا باید ریاضی فیزیک انتخاب می کردیم و مهندس می‌شدیم یا تجربی انتخاب میکردی گزینه دیگه ای وجود نداشت. از نظر بقیه رشته انسانی مال بچه تنبل ها بود و هنر که اصلا برای بچه در روها از درس و مدرسه
خلاصه که من چون خون نمی‌تونستم ببینم رشته ریاضی فیزیک انتخاب کردم چون نمی‌خواستم جزو بچه تنبل‌ها باشم و دوست نداشتم تاییدهای بیرونی از دست بدهم. رشته تجربی و پزشکی هم که اصلاً با روحیات حساس من سازگاری نداشت. یادمه دوران راهنمایی ام سر تشییع پیکر یک جانور بیچاره داستانی داشتم. اونقدر تجربه جذابی برایم بود که حالا حتی یادم نمیاد اون جانور بیچاره چه جانوری بود! کلا خاطره آن زمان از حافظه‌ پاک کردم.

دوران بعد از انتخاب اشتباه

تصمیم گرفتم بروم رشته ریاضی.
ولی همیشه یک فرقی بین خودم و اونها احساس می‌کردم. تفاوتی که سعی داشتم با تلاش بیشتر جبرانش کنم.. چند برابر دوستانم تلاش می‌کردم واقعا تلاش می‌کردم ولی دوستانم با صرف زمان و انرژی کمتر همان نتیجه ای را می‌گرفتند که من باید خودم را می‌کشتم تا بهش برسم.. خیلی شادتر از من بودند، راحت‌تر نتیجه می‌گرفتند و من کم کم داشتم به این نتیجه می‌رسیدم که من مشکلی دارم چرا به راحتی اونها نمیتونم نتیجه بگیرم ؟ چرا من یک وقت هایی حتی از اونها هم بیشتر تلاش می‌کردم به معنی واقعی کلمه خودم می کشتم ولی باز اونها حتی نتیجه شون از منم بهتر می‌شد؟
شما هم تا حالا این تجربه داشتید؟
همیشه یک شکاف بزرگی بوده بین جایی که هستم و جایی که دوست داشتم باشم. هیچ وقت از خودم راضی نبودم، حس شایستگی (عزت نفس)، شادی و حال خوبم را کم کم از دست دادم. دیگه خودم اصلا نمی‌دیدم فقط می‌دویدم که دستاورد به دست بیاورم تا دیگران تاییدم کنند. تا بتونم با یک نمره خوب، دانشگاه خوبی این خودی که هست را بپذیرم. چون یاد نگرفته بودم که این «خود» را همانگونه که هست بپذیرم. برعکس آموخته بودم برای تایید شدن باید چیزی شوم که دیگران دوست داشتند بشوم. کسی نپرسید چه دوست داری و من هم فراموش کرده بودم که خود مستقلی وجود دارد. وقتی هیچ شناختی نسبت به خودمون نداریم نمی‌تونیم عزت نفس بالایی داشته باشیم. شما چه طور می توانید کسی دوست داشته باشید بدون اینکه هیچ شناختی نسبت بهش داشته باشید. وقتی خودتون دوست ندارید و نادیده اش گرفتید، به علایق، خواسته‌های و نیازهای خودتان توجهی ندارید، چه طور انتظار دارید که دیگران شما را ببینند و دوست داشته باشند وقتی خودتان هوای خودتان را نداشتید؟ کسی که باید این تایید را به ما میداد خودمان بودیم.

این گفته از استاد بزرگ دکتر آزمندیان هیچ وقت یادم نمیره که گفتند:
« آدم‌ها در تو آن چیزی را می‌بینند که خودت اول در خودت می‌بینی و باور داری»
آدم‌ها آینه ما هستند که درونیات ما را به خودمان نشان می‌دهند.

هرچه بیشتر می‌دویدم جای خالی چیزی را درونم بیشتر احساس می‌کردم، یک شادی و رضایت گمشده که هیچ دستاوردی جایش را پر نمی‌کرد و هی از خودم دور تر و دورتر می‌شدم.
از هیچ چیزی لذت نمی‌بردم. زندگی کردن را فراموش کرده بودم و زندگی برایم شده بود یک میدان مسابقه. خودم، علایق و نیازهایم را نادیده گرفته بودم تا تایید و تشویق دیگران را داشته باشم. با کوچکترین اشتباهات و غلط‌های امتحانی خیلی خودم را سرزنش می‌کردم.

ما با خودمان نامهربان می‌شویم. کسی که با خودش نامهربان هست و سخت می‌گیرد، با دیگران هم نامهربان می‌شود. چون نسبت به اشتباهات خودش پذیرش ندارد، از اشتباهات دیگران هم به سختی می‌تواند بگذرد. پس نداشتن عزت نفس که از نشناختن خویشتن حقیقی ناشی می‌شود، روی روابط شما هم با هرکسی که هست تأثیر می‌گذارد. کسی که عزت نفس پایینی دارد و خودش را نشناخته است، در مقابل انتقاد هرکسی به شدت بهم می‌ریزد. این حس عدم شایستگی و ناتوان بودن، حس بی ارزشی و ترک شدن که به مرور در زندگی تجربه کردید باعث شده دیگه نتوانید خودتان را باور کنید. اصلاً خودتان را لایق دوست داشته شدن نمی‌بینید. کم نیستند جوان و نوجوان‌هایی که به من پیام می‌دهند طرف مقابل هیچ احترامی برایشان قائل نیست، حتی خیانت هم دیدند از طرف آن آدم و سوال‌شان این هست که می‌ترسم از دستش بدهم شما بگویید چه کار کنم؟!
این عزت نفس پایین از عدم شناخت خودمان و توانمندی هایمان می‌آید.

✍️ عزت نفس میزان ارزشی هست که برای خودت قائل هستی، این حس ارزشمندی کاملا درونی است و با شناخت خودت حاصل می‌شود. همینی که هستی با پذیرش نقص‌ها، خطاها و ویژگی های شخصیتی مثبت و منفی

یک حدیث زیبا هست از امام علی (ع):
در شگفتم از کسی که گمشده خود را می‌جوید اما خویشتن را گم کرده و آن را نمی‌جوید!

نشانه های عزت نفس پایین چیست؟

۱- افرادی که به کار کردن و کسب دستاورد معتاد شدند. نمی‌توانند فعالیتی نداشته باشند چون از توقف دادن به خود احساس بی‌ارزشی می‌کنند.
۲- موفقیت کسب می‌کنند ولی احساس رضایت و خوشحالی نمی‌کنند.
۳- بخاطر شکست ها و اشتباهات خیلی خودشان را سرزنش می‌کنند.
۴- افرادی که مدام شغل عوض می‌کنند چون خودشان و علایق شان را نمی‌شناسند.
۵- عملگرا نیستند.
۶- احساس بی کفایتی و وابستگی می‌کنند.
۷- به دنبال دستاوردهای بیرونی برای تایید شدن هستند تا بتوانند از این طریق روی حس بی ارزشی درونی خود سرپوش بگذارند.
۸- افرادی که از چالش‌ها فرار می‌کنند چون تصور می‌کنند توانایی رو به رو شدن با آنها را ندارند.
۹- افرادی که زیاد عذرخواهی می‌کنند و هر حرف و نظری در مورد خودشون قبول می‌کنند.
۱۰- افرادی که خشم و عصبانیت زیادی را تجربه می‌کنند. چون عزت نفس پایین قدرت رویارویی با چالش‌ها را کم می‌کند، پس احساس رضایت درونی ندارند و عدم حس رضایت، خشم زیادی به همراه دارد.
۱۱- کمالگرایی افراطی و ترس از شکست دارند.
۱۲- موفقیت خودشان را وابسته به شانس یا یک عامل بیرونی می‌دانند.
۱۳- ترس از از دست دادن دارند.
۱۴- مدام قهر می‌کنند چون قدرت دفاع کردن از خودشان را ندارند.
۱۵- قدرت نه گفتن ندارند.
۱۶- خودش، علایق و نیازهایش را در نظر نمی‌گیرد و دیگران برایش در اولویت هستند.
۱۷- به موقعیت‌های چالش برانگیز ورود نمی‌کنند.
۱۸- به فکر سلامتی خودشان نیستند و معمولاً پرخوری می‌کنند.
۱۹- اصلا به ظاهر خود رسیدگی نکردن یا بیش از حد خودنمایی کردن و خرج کردن
۲۰- روحیه ضعیف و افسرد‌ه‌ای دارند.

شما اونقدر بر اساس ارزش‌های دیگران و خود دروغین زندگی کردید که خودتان هم فراموش کردید که چه علایق و توانمندی‌هایی داشتید. تا وقتی که خودت را دوست نداشته باشی، نمی‌توانی بقیه را دوست داشته باشی.

چالش های خیلی زیادی در زندگی داشتم که هرچی جلوتر می‌رفتم و بزرگ‌تر می‌شدم چون اون مسائل قبلی حل نکرده بودم، مسائلم هی پررنگ‌تر می‌شد. به یک جایی رسیدم که دیگر دیدم توان ادامه دادن ندارم، انگار بنزین وجودم دیگر تمام شده بود. چون تمام طول تحصیلم فقط دویده بودم که خودم را به این و آن ثابت کنم بدون اینکه فکر کنم واقعا این مسیری بود که می‌خواستم بروم؟ چرا اینقدر حالم بد هست؟ هر چیزی هم بهش می‌رسیدم بعد مدتی اضطرابم بیشتر می‌شد.

می‌خواهم بگویم ببینید که دنبال کردن یا نکردن مسیر فردی خودتان، احساسی که نسبت به خودتان دارید و عزت نفس شما را شکل می‌دهد و همه جنبه‌های زندگی شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. روابط عاطفی و کاری، اینکه چه قدر کار شما دیده بشود یا نشود، چه قدر مورد احترام قرار بگیرید، روابط شما با خانواده، همسر و هرکسی با این «خود» در ارتباط هست. پیدا کردن شغل دلخواه، میزان ریسک و عملکرد شما، اینکه چه قدر بتوانید وارد میدان عمل بشوید و دستاورد کسب کنید یا در کمال گرایی منفی غوطه‌ور شوید و انجام کارهای لازم را به تعویق بیندازید. میزان موفقیت تحصیلی شما و نوع ارتباطات شما با دیگران. سلامت جسم و روان شما را همین شناخت نسبت به خود می‌تواند تحت تأثیر قرار دهد. اینکه چه قدر حال شما در طول زندگی‌تان علی رغم همه چالش های موجود، خوب باشد و چه قدر باور داشته باشید که می‌توانید چالش‌های زندگی را حل کنید.

جیمز هالیس روانکاو آمریکایی می‌گوید:

«هنگامی که از افسردگی، درماندگی و کمبود انرژی رنج می برید، باید بپذیرید که بر خلاف طبیعت خود پیش رفته‌اید.»

از یک جایی به بعد که جسمم شروع کرد به هشدار دادن، تصمیم گرفتم که توقف بدهم به این مسیر اشتباه و خودم را پیدا کنم.
تمام مدت سعی داشتم جای کس دیگری باشم، کسی باشم که در حقیقت نبودم و با اصل وجودی من تفاوت‌های زیادی داشت. وقتی با اقتدار زنانگی آشنا شدم فهمیدم چه قدر این زن بودنم را فراموش کرده بودم. لطافت، نرمی و انعطاف پذیری، شور زندگی، توجه به کیفیت زندگی در کنار کمیت، شعر و احساس، همگی با ترک ارزش‌های زنانه برای رقابت در دنیایی که فقط به ارزش‌های مردانه بها داده میشد، به فراموشی سپرده شده بود. ‌‌‌

تا زمانی که ضعف‌هایتان را پذیرش نکنید و روی نقاط قوت تمرکز نداشته باشید، نمی تونید ضعف هایتان را اصلاح کنید. مثل کودکی که اشتباه می‌کند ولی هنوز دوستش دارید با خودتان رفتار کنید.
به امید زمانی که هیچ فردی به خاطر رضایت دیگران یا دریافت تشویق و تایید، پا بر روی خواسته‌ها و علایقش نگذارد و خود حقیقی اش را زیست کند همان علتی که به زندگیش معنا، نشاط و امید می‌بخشد.




عزت نفسخودشناسیتیپ شخصیتیتوسعه فردیکوچ زندگی‌
هدف من توسعه فردی، شناخت توانمندی‌ها و بهبود زندگی نوجوانان و جوانان هست. کوچ نوجوانان و جوانان. دارای مدارک معتبر کوچینگ از مجموعه دکتر نکویی، دکتر آزمندیان و... کانال تلگرام https://t.me/hadisesabz7
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید