مؤسسه‌ی حکمت زندگی
مؤسسه‌ی حکمت زندگی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

چرا باید در زندگیِ روزمره‌تان معنا را در اولویت قرار دهید؟

آیا کارهای پیش‌­پاافتاده­‌ و روزمره میتوانند زندگی را معنادارتر کنند؟

نویسنده: پینیت روسو نِتزر
۶ مارس ۲۰۱۹، مجله‌یِ نیکیِ بزرگتر، دانشگاه برکلی، کالیفرنیا

مترجم: دکتر محمدرضا جمیلی
گروه علمی حکمت زندگی


ویکتور فرانکل، روان‌پزشک و بازمانده‌­یِ هولوکاست، بر این رأی است که جست‌وجوی معنا نخستین انگیزه‌­یِ انسان و بخشی اساسی از وجود ما است، از کودکانی خردسال که برای فهمِ دنیا چراجویی میکنند تا افراد بزرگ‌سالی که در محل کار یا در دلِ بحران میان‌سالی در پیِ معنایی افزونتر اند.

در طیِ تاریخ و در جمیعِ فرهنگها، دیگر اندیشمندانِ علومِ اجتماعی، فیلسوفان، الاهی­‌دانان، شاعران، و مردم عادی با موضوعِ حیاتیِ معنا چالشی داشته‌اند. پژوهشهای روزافزون بر این امر تاکید دارند که تجربه‌یِ معنا می­تواند به ارتقاء به‌روزی (wellbeing) انجامیده و ما را در مقابله با فشارهای روانی و تعالی یافتن یاری رساند. گسترشِ انفجاری دانش در دوران مدرن، کثرتِ انتخاب­ها، و سیر شتابانِ فناوری، همه و همه ضرورتِ پرسشهای وجودی در باب معنا و هدفِ زندگی را گوش‌­زد می­کنند.

اما تأکید و تمرکز بر معنا دشوار است. معنای زندگی ـــ یا حتی معنای زندگیِ ما ـــ فارغ از آن که چه‌قدر در بابِ آن بیندیشیم، می­تواند چون پرسش بزرگ انتزاعی و فاقد پاسخِ روشن باشد.

فرانکل چنین استدلال می­کند که: «آن‌چه واجد اهمیت است، نه معنایِ عامِ زندگی، بلکه معنای خاص زندگیِ فرد در یک لحظه‌ی معین است. به ­دیگر ­سخن، معنا در کنشی که فعالانه و آگاهانه در زندگی بر­می­گزینیم، آشکار می­شود. تجربه‌­یِ معنا در زندگی پرسشی ملموس (= غیر انتزاعی) است و کاملاً مرتبط است با اولویت­های ما و نحوه‌­ای که اوقات‌مان را میگذرانیم ـــ در مشاغل و سرگرمی­‌ها،در خلوت و جلوت، و رقابت و خدمت.

آیا فرانکل درست می­گفت؟ من بر آن شدم پژوهشی انجام داده و بررسی کنم که آیا از طریق اموری از این دست پیشِ­‌پاافتاده و روزمره می­توان معنا و به­روزیِ افزونتری را فراچنگ آورد؟

بدین‌روی، با تهیه­ و تحلیلِ یک نظرسنجی، در پیِ سنجش و اندازه­‌گیریِ این امر است که آدمیان به چه میزان به دنبالِ تجربیات ِمعنادار در زندگیِ روزمره اند ـــ مفهومی که عنوان «اولویت­‌ دادن به معنا» (prioritizing meaning) بر آن نهادم. افرادی که به معنا اولویت میدهند، با جملاتی از این دست موافق اند که «روش برنامه‌یِ روزانه‌ام را سازمان‌دهی میکنم، منعکس‌کننده‌یِ ارزش­هایی هستند که برایم معنادار اند» یا «من فعالیتهایی که برایم معنادار باشند را در زندگیِ خودم برگزیده و می­گنجانم، حتا اگر آن فعالیتها نیازمند تلاش و کوششی بیشتر باشند». به عنوان مثال، این افراد ممکن است زمانی را صرف نوشتنِ کتاب، یا حمایت از یک فردِ نیازمندیا کار داوطلبانه برای هدفی ارزشمند نظیرِ ساخت پناهگاهِ حیوانات کنند.

پاسخ­‌دهندگان همچنین به پرسشهایی در بابِ میزان جست‌وجوگری معنا در زندگی و میزان بهروزیِ کلّیِ خود پاسخ دادند.

پژوهشِ اخیرِ من ـــ که در مجله­‌یِ مطالعات شادکامی منتشر شده ـــ حاکی از این است که افرادی که در رفتارِ خویش معنا را اولویت میدهند اولاً، معمولاً معنا­­مندی بیشتری در زندگی دارند، و ثانیاً، بالنسبه احساسات منفی کمتر و احساسات مثبتِ افزونتر، و احساس قدرشناسی، یکپارچگی (=coherence، نوعی حس خوش‌بینی و کنترل)، شادکامی و رضایت­مندی بیشتری را تجربه میکنند. بر این بیفزایید که افرادِ معناجو، مادامی که صادقانه معنا را اولویتِ زندگی روزمره‌­یِ خویش می­سازند، از معنامندی و به‌روزیِ بالاتری بهره‌­مند می­گردند.

یعنی اگر ما صرفاً سودایِ زندگی معنادارتر را در دل داشته اما در این مسیر گامی بر­نداریم ،احتمالاً رَه به جایی نخواهیم برد. به جای امید بستن به کشف و درکِ معنا در روزی از روزهایِ آتی، میتوانیم شخصاً اختیار پرورش و تجربه کردنِ یک زندگی معنادار در زندگیِ روزمره را به دست گیریم.

«اولویت‌دادن به معنا»، در مقابل «مثبت‌­بودگی»

مفهومِ من از اولویت‌دادن به معنا، تا حدودی برگرفته از ایده‌یِ اولویت‌ دادن به مثبت‌بودگی (prioritizing positivity ) است که توسط لانا­کاتالینو و همکارش در سال ۲۰۱۴ ارائه شده است. مشاهداتِ آن­ها دالّ بر این بود که بسیاری از مردم شادکامی را از این طریق تعقیب میکنند که تلاش میکنند همیشه احساس خوبی داشته باشند، ولی این جست‌وجویِ مدام می­تواند نتیجه‌­یِ عکس به بار آورد. اما رویکردِ بدیل از نظر لاناکاتالینو و همکارانش این است که اولویت را به مثبت­‌بودِگی بدهیم، یا به بیان دیگر، دنبال تجربیات دلپذیر باشیم و روزِ خود را حول آنها برنامه‌ریزی کنیم. بررسی­های آنها مبیّن این است که استراتژیِ اولویت دادن به مثبت‌­بودگی ـــ تلاش برای کنترل اعمال به جایِ کنترلِ احساسات ـــ رویکردِ موثرتری است برای ارتقاء بهروزی، تا وسواس مداوم داشتن برای شادکام بودن.

بررسی­های من نشان می­دهد که اولویت‌ دادن معنا نیز فایده‌­ای مشابه دارد ـــ اما تفاوت این دو در کجا است؟

تحلیلهای من نشان داد که هر دو رویکرد واجدِ امتیازاتِ و فواید مشترک بسیاری اند، اگرچه تفاوتهایی نیز به چشم می­خورد. صرفاً افرادی که معمولاً به معنا اولویت میدادند، احساس سپاسمندی و معنامندیِ بیشتری را تجربه میکردند، حال آن­ که افرادی که معمولاً به مثبت­‌بودگی اولویت میدادند، کمتر دچار افسردگی میشدند. آمیزه‌ای از هر دو رویکردِ فوق (اولویت‌ دادن به مثبت‌­بودگی و اولویت دادن به معنا)­ می­تواند بهترین رویکرد باشد؛ ترکیبی که میتواند مزایای کوتاه‌­مدت (مانند شادکامی و احساسات مثبت) و مزایای بلندمدتِ (مانند احساس کلی یکپارچگی در زندگی) را توأمان در­ بر داشته باشد.

چگونه به معنا در زندگیِ خویش اولویت دهیم؟

«روزهایم را با کوک کردن و ناکوک کردنِ سازم گذرانده‌ام؛ دریغا که آوازی که برای خواندنش زاده شده‌­ام هنوز ناخوانده مانده است» | رابیندرانات تاگور

اگرچه فهم ما از اولویت‌ دادن به معنا هنوز به کمال نرسیده است، با ­این­‌همه بندهایِ فرجامینِ این مقاله، در پیِ ارائه­‌‌یِ چند نکته‌یِ کاربردی­ است تا در پی­‌گیریِ زندگیِ معنامند مددکارمان باشد.

به نظر می­رسد که صِرفِ داشتنِ درکی عقلانی از ارزش­های شخصی‌تان یا وقوف داشتن بر منابعِ معناساز زندگیِ­‌تان به تنهایی کافی نیست. مثلاً اگر برای خانواده ارزش قائل اید اما با صرف وقت بیشتر برای فرزندان‌تان به این ارزش جامه‌­یِ عمل نپوشانید اعتقاد و درکِ چنین ارزشی فایده­‌یِ چندانی برای بهروزیِ شما نخواهد داشت. همان‌طور که تاگور می­گوید، اغلبِ ما درگیرِ کوک کردنِ سازهامان ایم تا از آنها برای خواندنِ آهنگِ شخصیِ خود بهره ببریم. ممکن است بدانیم چه اموری برای‌مان معنادار اند، اما لزوماً پایِ این اهداف را به زندگیِ روزمره باز ن­کنیم.

پر کردن چنین شکافی بسیار مهم است. هر روزِ نو مجالی ا­ست برای انجام اموری که واقعاً برای‌مان مهم اند تا زندگی کامل و معناداری داشته باشیم، حیاتی که ارزشِ زیستن داشته باشد. وقتی برای روزهامان برنامه‌ریزی میکنیم میتوانیم فعالیت­هایی را در مدّ­ نظر قرار دهیم که منطبق با امورِ مهم و ارزشمندِ زندگی‌مان باشند. کدام کنش­ها یا تعاملات معنادار را باید در ۲۴ ساعت آینده اولویت دهید و کدام­ها باید حذف و اصلاح شوند؟ آیا میان فهرستِ کارهای کنونی و روزمره با ارزش­های شخصیِ­‌تان هم­راستایی و هم­گامی وجود دارد؟ ۲۴ ساعت گذشته‌یِ خود را چگونه گذراندید؟ هفته­‌یِ گذشته چطور؟ سالِ گذشته چطور؟

خودآگاهی (Self-awareness) میتواند به درکِ ارزشهایِ شخصیِ‌­تان مدد رساند، فعالیتهای روزانه‌­‌تان را با ارزش­هاتان هماهنگ سازد، و انتخابهاتان را در طول زمان و با مشاهده‌یِ تأثیر آنها بر حس معنادار بودنِ زندگیِ­‌تان تصحیح کند. متوقف کردنِ سگ‌­دو زدن و مجال دادن به خود برای توجه حال‌آگاهانه به لحظه‌ها، رویاهاِ و خواسته‌های معنادارتان، قطب­‌نمایِ شما را دقیق می­کند.

مثلاً، اگر رشد شخصی و پرورش خویشتن برای‌تان معنادار است، تبدیلِ این ارزشها به عمل می­تواند شاملِ فعالیتهای روزانه مانند شنیدنِ سخنانِ الهام‌بخش یا پرورش مهارت و علایقِ تازه باشد. و هنگامی که با اموری که کمتر خوش‌آیند اند (مانند مراقبت از یک کودک یا والدین مسّن) مواجه می­شوید، میتوانید از خود بپرسید که «چرا انجام دادن این کار برایم مهم است؟»

زمانی آلبر­کامو گفت: «زندگی مجموعه‌ای از تمام انتخاب­های شما است» و آنی ­دیلارد چنین افزودکه : «البته، نحوه‌یِ گذراندنِ روزهامان نحوه‌یِ گذراندنِ زندگی‌مان است». ما بهروزیِ خود را از طریق اموری میسازیم که همه‌روزه به طور مکرر انجام میدهیم؛ و این فقط مختص ما نیست. وقتی مسئولیت تعاملات، انتخابها و اعمالِ‌مان را در زندگی روزمره عهده‌دار می­شویم، زمانِ بیشتری را به اموری که واقعاً برای‌مان مهم اند اختصاص داده و سازِ­ خویش را برای نواختن آهنگِ یگانه­‌یِ خود در دست می­گیریم.



منبع:

Why You Should Prioritize Meaning in Your Everyday Life (berkeley.edu)

معنامعنای زندگیفلسفهروانشناسیشادکامی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید