سید حسین مسبوق·۴ ماه پیشدریا زدههمه اعتقادهایی که تا دیروز چراغ راهم بودند و نور به مسیر پیش رویم می انداختند مدتی بود که فقط سوسو میزدند. به آخر عمرشان نزدیک شده بودند.
سید حسین مسبوق·۳ سال پیشهفته هااین روزها برای من به شکلی باورنکردنی ، با سرعت در حال سپری شدناند. آیا شما هم تجربه مشابهای دارید یا من تنها هستم؟
سید حسین مسبوق·۴ سال پیشانتهای کوچهدر همین حین کم کم به موج کسانی که از آنجا می رفتند افزوده و شرایط برای جولان دادن موتانس ها مهیاتر می شد. هر کس به بهانه ای، آرزویی، اعتقاد…
سید حسین مسبوق·۴ سال پیشآن ممه را لولو بردوقتی به دنیا میآیی با هزار نذر و مکنده و التماس سینه را در دهانت میکنند. کم کم به آن عادت میکنی و به آن خو میگیری.
سید حسین مسبوق·۴ سال پیشای کاش هر کسی قبل رفتنشوقتی می بینیم این پا و آن پا میکند می فهمیم که دیگه وقت رفتنش رسیده. وقت تا جلوی در رفتن برای بدرقه.