لحظهای که این مطلب رو تایپ میکنم ۲ سال و نیمه که پدر یک پسر شیطون و شیرین هستم. با اینکه تایم تقریبا زیادی از تولد پسرم گذشته اما شوک ماههای اول و شاید بهتره بگم سال اول هنوز توی ذهنم هستش بنابراین بهتر دیدم که در یک پست چالشهای پیش رو یک تازه پدر رو از نظر خودم بگم.
معمولا زوجهای مختلفی رو میبیند که بچه دارن و شما هم دلتون قنج میره که به به ما هم سریعا دست به کار بشیم اما خیلی کم پیش میاد که موقعیت دیدن بکگراند زندگی اون خانواده رو داشته باشید و فقط فوکوس روی روزهای خوبشون یا تایمهای کوتاه مهمونی نباشه.
میخوام اول از همه تاکید کنم که قراره بعنوان یک پدر دهنتون اذیت بشه، لذا کمربندها رو بسته و پوتینهای آهنی خودتون رو پا کنید ?
در روزهای آخری قبل از زایمان همسرتون طبیعتا مراجعه شما به دکتر زایمان بیشتر از قبل میشه و مدام گوش به زنگ هستید که کی درد زایمان شروع بشه لذا حتما یکی باید پیش خانم بمونه حالا اگر از خانواده دور هستید که دیگه کارتون در اومده و خودتون باید دنبال راه چاره باشید برای حل این مورد. باید سعی کنید خونه رو آماده کنید مثلا گرما یا سرما محیط رو با یک دماسنج اندازه بگیرید یا هر کار نیمه تمامی که برای آسایش منزلتون لازمه رو تموم کنید، باور کنید که بعد از زایمان شما هم بعنوان پدر حسرت یک خواب خوش خواهید داشت. سعی کنید تا جایی که میشه برای دوران زایمان همسرتون مرخصی جمع کرده باشید و از قبل با کارفرما در این مورد صحبت داشته باشید چون همسر و خانوادتون شدیدا بهتون احتیاج خواهند داشت. حتما خرید مایحتاج خونه و نوزاد رو از قبل انجام بدید و آماده باشید.
از بیمارستان، درمانگاه یا بهداشت محلهتون آدرس مطب یک دکتر کودکان خوب رو بگیرید چون قراره برای موارد مختلفی بهش مراجعه کنید، سعی کنید دکتری رو انتخاب کنید که ویزیت آنلاین یا تلفنی هم داشته باشه که اگر یک موقع نگرانی براتون پیش اومد دسترسی بهش آسون باشه، برای انتخاب دکتر میتونید از اپلیکیشن و وبسایتهای رزرو وقت پزشک مثل "دکتر ساینا" و غیره هم کمک بگیرید. زردی نوزاد یکی از مهمترین مشکلاتی هستش که اول کار باهاش درگیر خواهید بود بنابراین سعی کنید بیمارستانی رو در نظر داشته باشید که دستگاه تشخیص زردی داره و از روزهای اول بهش مراجعه داشته باشید و تنبلی نکنید، متأسفانه خیلی از والدین نمیدونن همچین دستگاهی وجود داره و برای هربار تشخیص شدت زردی بچه رو میبرن آزمایشگاه و ازش خون میگیرن که طبیعتا برای خود نوزاد و شما خیلی دردناک خواهد بود. یکی دیگه از مواردی که خیلی پیش میاد چرک کردن چشم نوزاد هستش که نباید نگرانش باشید اما بهتره سریعا به دکتر مراجعه کنید تا برای نوزادتون قطره چشم بنویسه و سعی نکنید به روش سنتی مثل پاک کردن چشم با چای غلیظ مشکل رو رفع کنید. موارد متعدد دیگهای هم در روزهای اول ممکنه پیش بیاد و این خیلی بستگی به نوزاد داره بنابراین با خودتون فکر نکنید که بچه نغمه و جعفر که چیزیش نبود پس همهی بچهها اینجورن دیگه. بهتره که مجهز باشید تا آچمز نشید.
قراره که خیلی زیاد به داروخانه مراجعه داشته باشید، از خرید داروهای ویتامینی گرفته تا پوشک و قطره چشم و... تازه اگر بچه شیرخشکی بشه که دیگه کارتون در اومده چون هم قیمت بالایی دارن و هم گاهی در سال اصلا اون برندی که بچه مصرف میکرد دیگه گیر نمیاد و کمیاب میشه که باعث وسعت مراجعه شما به داروخونههای سطح شهر میشه چون تا جایی که امکان داره باید یک برند شیر خشک به بچه داد، بعضی از شیرخشک ها خیلی خاص هستند مثلا برای بچههایی که به پروتئین گاوی حساسیت دارن که متاسفانه در کشورمون هرزگاهی قحطی میشه. تلاش پر انرژی شما برای اینکه بچهتون شیرخشکی نشه مطمئن باشید که خیلی خیلی مهم و کارآمد هستش. حتما چندتا داروخونه شبانه روزی رو در نظر داشته باشید.
یکی از اصلی ترین ضربههای ناکاوت کننده نوزاد به شما بالاخص خانمتون در ماههای اول شیردهی است، لامصب نوزاد آدمیزاد هر ۴٠ دقیقه تا ١ ساعت شیر میخواد این یعنی عملا مادر نمیتونه بخوابه و حسابی کفری میشه و اگر همسر خوب و همدلی باشید این کفر و خشم قراره به دلایل بسیار متعدد الکی سر شما خالی بشه و تازه شما هم اگر بتونید بخوابید دم به دقیقه با صدای گریه بچهتون از خواب بیدار میشید بدتر از همه اینه که بعد از اینکه بچه شیر خورد باید آروغشو بگیرید که خودش حسابی دنگ و فنگ داره و اگر نگیرید اون آروغ تبدیل به باد معده میشه که لامصب بچه نمیتونه اونم در کنه (من نمیدونم ما چطور اشرف مخلوقات شدیم) و در نهایت مادر خیلی زیاد بتونه بین هر شیردهی بخوابه ١ ساعته لذا ای پدر گرامی خدا قوت.
من و همسرم افراد مستقلی هستیم یعنی تمام تلاشمون اینه که برای دیگران کار نتراشیم به همین دلیل بیشتر از دو هفته خانواده رو درگیر نکردیم و بعدش خودمون همه چیزو جلو بردیم به هرحال زیاد روی مادر و خواهر و فلانی و بهمانی حساب باز نکنید حداقل برای طولانی مدت نه. در اوج بههمریختگی هورمونی خانمتون بعد از زایمان کمترین حرف و دخالتی از یک شخص دیگه ممکنه باعث دلخوری بشه، بعنوان پدر شما باید خیلی نسبت به حالات روحی همسرتون حساس بشید، اکثر خانمها بعد از زایمان دچار اختلالات روحی و افسردگی میشن بنابراین بهتره خودتون رو پر انرژی و شاد نشون بدید و سعی در مفرح کردن اوضاع منزل و روحیه خانم داشته باشید، مطمئنم کسی نمیخواد همسرشو افسرده یا خشمگین ببینه.
اگر شغل شما سازمانی، شرکتی و دولتی هستش که بجز خستگی ذهنی و جسمی که باعث خوابآلودگی و عدم تمرکز میشه فکر نمیکنم مشکل دیگهای باشه چون طبیعتا مجبور هستید سر تایم مقرر سرکار برید اما بزگترین مشکل برای فریلنسرها پیش میاد چون تایمشون دست خودشونه و همین که تا چند روز پیش موهبت بوده الان میشه بلا، چرا؟ چون هم خودتون خیلی خستهاید و در شروع کار تعلل میکنید و هم خانواده به واسطه اینکه تایمتون دست خودتونه از شما انتظار دارن که بیشتر کمک باشید. پیشنهاد میکنم که حتما قبل از تولد فرزندتون یک محیطی خارج از خانه و دور از خانواده برای کار خودتون انتخاب کنید و با همسرتون قرار بزارید که بعد از چند روز کمک دائم دیگه از فلان روز باید سرکار برم که مبادا بنیانهای مالی جیب شما شپش بزنه.
قراره خرجهای ریز و درشت زیادی کنید، که اگر آخر ماه یک حساب کتاب ساده داشته باشید متوجه میشید که خیلی زیاد شده، بنابراین پسانداز کافی داشته باشید تا خیالتون راحت بمونه و استرس مالی نداشته باشید. اکثر این خرجها مربوط به داروخونه میشه و پیشنهاد من اینه که از قبل وسایلی که قابل پیشبینی هستن رو مثل پوشاک از یک جای تخفیفدار به مقدار کفایت خرید کنید. یکسری وسایل مثل کریر و کالسکه رو با چندتا پرس و جو از دوست و آشنا تهیه کنید چون عملا برای اکثر والدین این وسایل بعد از مدتی روی اعصابن و ترجیح میدن سریعتر ازشون خلاص بشن بنابراین بدون خجالت ازشون این وسایل رو درخواست کنید در نهایت یک راه دیگه برای تهیه این وسایل گرون و بزرگ بازارهای دست دوم فروشی مثل سایت دیوار هستش که کافیه وسیلهای که از اونجا میخرید رو به خوبی بشورید و ضد عفونی کنید اینجوری کلی از لحاظ مالی جلو افتادید. اکثر این وسیلهها دوره استفاده کمی دارن پس بهتره خرج بزرگی بابتشون نکنید.
مخلص کلام رو همون اول گفتم که قراره اذیت بشید حسابی، اما اصلا بحث من این نیست که تصمیم به بچه داشتن اشتباه یا کل پروسه چیز ترسناکیه نه، روزهایی میرسه که شنیدن چندتا کلمه از دهن فرزندتون به تمام این سختی ها میارزه، مثلا وقتی یدفعه میاد پیشتون و میگه بابا خیلی دوستت دارم. برای همه باباها روزهای آرومی رو آرزو میکنم :)