شُغل یا پیشه فعالیتی منظم است که در ازای دریافت پول انجام میشود. یک فَرد عموماً یک شغل را با کارمندی، داوطلبی، یا شروع کسبوکار آغاز میکند. مدتزمان یک شغل میتواند از یک ساعت (درمورد کارهای خاص) تا تمام طول عمر (مثلاً در مورد برخی قاضیها) به درازا بکشد. اگر یک فرد برای نوع مشخصی از شغل تربیت شده باشد، بدان حرفه یا پیشه میگویند. مجموعهٔ شغلهای یک فرد در طول زندگی، سوابق شغلیِ آن فرد را تشکیل میدهد.
انسانها برای تامین معاش زندگی به درآمد نیاز دارند و برای کسب درآمد به شغل. طبیعی است که این واژه برای همهی ما مهم و کلیدی باشد.
شغل یکی از کلمات کلیدی در اقتصاد و کسب و کار است و سیاستمداران مدام از تعداد شغلهایی که ایجاد کردهاند یا ایجاد خواهند کرد حرف میزنند.مدیران سازمانها و کسب و کارها نیز یکی از افتخارات خود را ایجاد شغل میدانند.
در این مقاله دربارهی اصطلاحاتی مثل شغل، شاغل، موقعیت شغلی، فرصت های شغلی صحبت می کنیم و تلاش می کنیم شما با مفهوم آنها آشنا شوید.
وقتی از مدیریت منابع انسانی حرف میزنیم، نخستین مفهومی که با آن درگیر میشویم “شغل” است.رابطهای که یک شرکت، کسبوکار یا سازمان را به کارکنان خود ارتباط می دهد شغل است و تقریباً هیچکس حاضر نیست بدون عنوان شغلی مشخص با یک مجموعه کار کند. چون با مشخص شدن شغل و عنوان شغلی، تعهدات فرد به یک سازمان و متقابلاً تعهدات آن سازمان به فرد روشن تر میشود.
خیلی از اصطلاحات تخصصی مدیریت منابع انسانی هم به نوعی با واژهی شغل ساخته شدهاند: «موقعیت شغلی، فرصت شغلی، رضایت شغلی، عملکرد شغلی، شرایط احراز شغل، مسیر شغلی و …»
پس اگر قرار است به عنوان کارشناس یا مدیر منابع انسانی فعالیت کنید، باید پیش از هر چیز مفهوم شغل را بشناسید و با ماهیت شغل آشنا باشید. همهی مباحث و اصطلاحاتی که در مدیریت منابع انسانی مطرح میشوند، فقط زمانی معنا پیدا میکنند که ابتدا تعریف شغل برای شما روشن شده باشد.
تعریف شغل چیست؟ به چه کسی شاغل میگوییم؟
بسته به اینکه به سراغ چه فرد یا نهادی بروید، تعریف شغل و شاغل متفاوت خواهد بود. به عنوان نقطهی شروع، میتوانیم به سراغ مرکز آمار ایران برویم.
واضح است که مرکز آمار ایران به واسطهی وظیفه و مأموریتش باید اصطلاحات مختلف را تعریف کند تا بتواند آنها را اندازه گرفته و گزارشهای دورهای خود را ارائه دهد. مرکز آمار ابتدا تعریف کار را ارائه کرده و بر اساس آن شغل و شاغل را هم تعریف کرده است:
هر فعالیت اقتصادی فکری یا بدنی است که به منظور کسب درآمد (نقدی و یا غیرنقدی) صورت پذیرد و هدف آن تولید کالا یا ارائه خدمت است.
افراد ۱۰ ساله و بیشتر (حداقل سن تعیین شده) که در هفتهی تقویمی قبل از هفتهی آمارگیری (هفتهی مرجع) طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کار کردهاند و یا به دلایلی، به طور موقت کار را ترک کرده باشند.
همانطور که میبینید، تعریف شاغل از نظر مرکز آمار ایران بسیار سهلگیرانه است. در حدی که اگر شما تمام سالهای قبل را بیکار باشید و در هفتهی گذشته مثلاً یک بار یک نفر را سوار خودرو خود کرده و از او کرایه گرفته باشید، در گروه “افراد شاغل” قرار میگیرید.
اگرچه این نوع تعریف شغل و شاغل میتواند برای اقتصاددانها و آمارگیران به کار بیاید، اما برای یک مدیر منابع انسانی چندان مفید نیست. پس بهتر است به سراغ تعریفهای دیگر برویم.
سازمان بینالمللی کار (ILO) تعریف متفاوتی از کار و شغل دارد که به آنچه ما در جامعه به عنوان شغل میشناسیم نزدیکتر است:
هر فعالیتی که توسط هر فردی با هر سن و هر نوع جنسیت با هدف تولید کالا یا ارائهی خدمت انجام شده و خودش یا دیگران از آن بهرهمند شوند کار محسوب میشود. «رسمی یا غیررسمی بودن» و نیز «قانونی یا غیرقانونی بودن» در تعریف کار لحاظ نمیشود.
ضمناً هر کاری که شما انجام میدهید و دیگران نمیتوانند به جای شما برای شما انجام دهند، کار محسوب نمیشود (خوابیدن، نظافت، گذران اوقات فراغت …).
شغل مجموعهای از وظایف و فعالیتهاست که بر عهدهی یک فرد قرار میگیرد تا آن را برای یک واحد اقتصادی انجام دهد. شغل زمانی معنا پیدا میکند که “استخدام” وجود داشته باشد.
معیار شمردن شغل هم، شمارش تعداد واحدهایی است که فرد برای آنها کار میکند.پس اگر فردی یک کار مشابه را برای سه کارفرما یا شرکت یا مجموعهی مختلف انجام میدهد، سهشغله محسوب میشود.
اگر چه تعریف سازمان بینالمللی کار کمی شفافتر از تعریف مرکز آمارگیری ایران است، اما همچنان برای اقتصاددانها، آمارگیران و سیاستگذاران اقتصاد کلان مفید است و ما در فضای کسب و کار به تعریف شفافتری نیاز داریم. تعریف زیر میتواند برای یک مدیر منابع انسانی مفید باشد :
• وظایف (Duties)
• فعالیتها (Tasks)
• مسئولیتها (Responsibilities)
که به یک فرد در یک مجموعه (سازمان، شرکت، کسبوکار) تخصیص داده میشود.
تفاوت شغل (Job) و موقعیت شغلی (Position) را میتوان با یک مثال ساده توضیح داد:
یک موسسهی آموزش زبان را در نظر بگیرید که بیست معلم زبان را استخدام کرده و به کمک آنها دورههای آموزش زبان را برگزار میکند. این موسسه یک مدیر، یک حسابدار، دو منشی و یک مسئول نظافت و خدمات هم دارد.
به فرض اینکه همهی این معلمها وظیفهی یکسانی بر عهده داشته باشند و کلاسهای مشابهی برگزار کنند میتوان گفت در این موسسه پنج شغل وجود دارد: “مدیر، حسابدار، معلم، منشی و نظافتچی”
اما این موسسه بیستوچهار موقعیت شغلی ایجاد کرده است.
اگر به این مثال توجه کنید، تفاوت شغل و موقعیت شغلی برایتان بسیار شفاف خواهد شد. شغل یعنی مجموعهای از کارها و فعالیتها و وظایف و مسئولیتهای مشخص که ما برای آن یک عنوان انتخاب میکنیم: حسابدار، دندانپزشک، ویزیتور، تکنسین جوشکاری، ویرایشگر صدا، تولیدکننده محتوا، بهیار، متصدی امور مالی، تایپیست، انباردار، مدیر فروش و مانند اینها.اما برای هر شغل در یک سازمان ممکن است چند موقعیت شغلی وجود داشته باشد.
پس مثلاً ممکن است شما شغل ویزیتور را در واحد فروش تعریف کرده و پنج نفر را برای شغل ویزیتوری استخدام کنید. در این حالت شما، پنج «موقعیت شغلی» در واحد فروش دارید که همهی آنها به «شغل ویزیتوری» اختصاص دارند.
البته در ردههای بالاتر معمولاً تعدد موقعیت شغلی بر یک شغل مشخص کمتر میشود. مثلاً شغل مدیرعامل، اغلب صرفاً یک موقعیت شغلی ایجاد میکند و نه بیشتر.
فرصت شغلی یا Job Opportunity یعنی یک موقعیت شغلی که هنوز فرد مناسبی برای آن یافته و استخدام نشده است. وقتی فردی یک مجموعه را ترک میکند و یا اینکه یک موقعیت شغلی جدید تعریف میشود، میتوان گفت یک فرصت شغلی به وجود آمده است.
پس مثلاً اگر فردی میخواهد به کشوری دیگر مهاجرت کند، قاعدتاً به دنبال این نیست که در آن کشور چند موقعیت شغلی وجود دارد. بلکه سوالش این است که آیا فرصتهای شغلی به اندازهی کافی در کشور مقصد وجود دارد؟
یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم: آیا در کشور مقصد، فرصتهای شغلی مناسب برای مهاجران وجود دارد؟
با توجه به این توضیح، مدیرعاملی که با افتخار در مصاحبهی تلویزیونی میگوید: “افتخار ما ایجاد فرصتهای شغلی است” حرف نادرستی زده است. قاعدتاً تمام آن فرصتهای شغلی پس از استخدام افراد مناسب از بین رفتهاند و آنچه باقی مانده، موقعیتهای شغلی است.
حالا که در بحث مدیریت منابع انسانی به تعریف شغل پرداختهایم، بد نیست به اصطلاح دیگری هم که تقریباً در همین فضا به کار میرود اشاره کنیم.
اصطلاح پُست (Post) در زبان فارسی رایج است و آن را در مصاحبهها و سخنرانیها زیاد میشنویم و میخوانیم. این اصطلاح به یک جایگاه در چارت سازمانی اشاره دارد؛ جایگاهی که میتوان یک فرد را به آن منصوب کرد.
در زبان عامه رایج است که اصطلاح پست را برای مقامهای میانی و ارشد در سازمانهای بزرگ و نیز بدنهی دولت و حاکمیت به کار میبرند.