خیلی اوقات دوست داری دنیایی خالی داشته باشی. بدون هیچ انسانی، حسی، دردی! اما نمیشود که نمیشود! خودت را در شیشه ی روبرویت میبینی، به چشمانت خیره میشوی. در فکر فرو میروی. هرکسی تو را ببیند از طرز نگاه و خطوط چشمانت می فهمد که مسئله ای جدی لا به لای درز های مغز گردویی ات پنهان شده است؛ مثل یک کِرم، مغزت را میخورد، دورش میچرخد و بیرون رفتنی نیست! خسته از دیدن خودت، به سمت میز قدم برمیداری و مینشینی. سرت را بین دستانت میگذاری و به خودت ناسزا میگویی. به دنیایت، مردم یا حتی شیشه ای که خودت را در آن دیدی. چه دنیایی! میدانم!

اینجا، در این محدوده ی زمانی، همه به دنیا می آیند تا بزرگ شوند و مدرسه و دانشگاه بروند، کار کنند، ازدواج کنند و بعد بازنشسته شوند و بمیرند. تازه از مُردنِ حس انسانیت، زنده بودن، لذت و... برایت نگفتم! بله، قبول! کسانی هم هستند که این حس ها برایشان زنده بماند و زنده باشند اما حداقل عمر این جنس لذت ها کمی بیشتر است! فکرش را بکن! یک نوجوان آفریقایی که به بدن لاغر و اندام ِ بی اندامش عادت کرده است، کیک تولدی سه طبقه و خوشمزه نشان دهی! چیزی که اصلاً در عمرش ندیده است! چه برسد به اینکه تصورش هم بکند!
حکایت نوشته ی من، حکایت ظلم های زیادیست که به تمام مردم جهان میشود. بله! تمام مردم جهان. از من ِ کمتری، تا توئه بیشتری! ولی باور کن تو شبه مظلومی! و خودم! «شبه مظلوم». چون اگر مظلوم به ظالم اجازه ی ظلم ندهد، دیگر مظلوم نیست! چهار سوم او قهرمان و یک سوم او شبه مظلوم است. نمیدانم چرا تا حرف از مظلوم و ظالم میشود، یاد یک یا بیشتر از یک انسان ضعیف می افتیم؟! پس ادبیات بشر استقامت، شجاعت، دلیری را کجای دلش جا گذاشته است؟ البته «مظلوم» واژه ای معصوم برای انسان های دوست داشتنی ای است که درباره ی آنها حرف زدن هر کس نتواند.
مثل خوره، این روند درس، کار، ازدواج، مرگ، بدن و روح همه ی ما را میخورد و ما دم نمیزنیم! افسون شده ایم بدون آنکه متوجه باشیم! مثلاً اگر الان کسی از شما بپرسد هدف زندگی کردنت چیست، چه میگویی؟ من باور دارم که پاسخ این سوال، ارزش واقعی شما را مشخص میکند.
بعضی اوقات بهتر است یقه ی خودت را بگیری، سرش داد بزنی، بگویی: "از جان من چه میخواهی؟"، "هدف از بودنم چیست؟" بعد رهایش کنید و بگذارید برود. وقتی پاسخ را یافت، آرام بنشینید و در کمال آرامش به ردپاهای هدف نازنینتان نگاه کنید و در مسیر تعقیب و رسیدن به آن هدف زندگی خود را وقف کنید!