چیزی که منو متعجب کرد، تعجب و علامت سوال خوانندههای داستانهای واقعی انتشاراتم بود. به دلیل علاقم به ژانر جنایی و حس نیاز به بیان اتفاقات جنایتکارانهای که در دنیا میگذره؛ تصمیم به نوشتن کردم.
اما چرا خوانندهها باور نمیکردن؟ واکنششون کمی اذیتم کرد. از کشور ژاپن، چین، آمریکا نباید بد میگفتم؟ یا ذهن خوانندهها درگیر گل و بلبل بودن این کشورهاس؟
احساس خطر میکنم. حس میکنم بیاهمیتی به این وقایع، عاقبت خوشی برای ما هم نداره.
چرا وقتی دور و اطراف رو نگاه میکنیم، کسی از این داستانها برای ایران تعریف نمیکنه؟ چطور برای ظاهرمون تظاهرات میکنیم ولی برای اوضاع روحی و گذشتهی مردممون کنجکاوی نمیکنیم؟ چرا فریاد نمیکشیم؟
پس آره، داستانهام واقعی هستن و اگه بفهمم توی کشورمون قایمکی جنایتهای دیوانهوار (از نظر خودم) اتفاق میوفته، همه جا میگم.