حدیثه سادات حسینی
حدیثه سادات حسینی
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

کاش پدری نداشتم

بی پدر بودن فقط به معنی مرگ پدر نیست، بعضی‌اوقات پدرت زندست ولی تا حالا پدر داشتن رو نچشیدی. تا حالا حرف خوب ازت بخاطر خودت و نه بخاطر بزرگ نشون دادن خودش به بقیه نزده.

تا حالا در آغوشت نگرفته، از روی محبت و نه رسم بوست نکرده.

وقتی دیر به خونه میرسی، وقتی میبینه مادرت گریه میکنه از نگرانی، به جای خوشحالی و خداروشکر گفتن، به جونت میوفته و میزنتت.

وقتی توی سن خردسالی بودی و ازش دو بار پرسیدی دوستت داره یا نه؛ لبخند میزنه و میگه نه!

وقتی پولی که بهت میده با منته.

وقتی به جای نصیحت و صحبت، روت دست ببند میکنه به عنوان روش تربیتی! مهم نیست چه سنی داری.

وقتی جلوی جمع یا وقتی بیکار میشه عیب و ایراد میگیره و تحقیرت میکنه.

وقتی خودش به پدرش هم احترام نمیزاره...

بیشتر روانشناس‌ها میگن بهتره از اینجور آدمی فاصله بگیری و فراموششون کنی.

اما وقتی هر روز اونا رو میبینی و حرکاتشون روت اثر داره، چطور فراموشی ممکنه؟

میدونم نمیتونم مجبورشون کنم به تغییر، ولی وقتی کسی تغییر نکنه، صلاح خودش و بقیه فقط مرگه...


پدرتغییرغمگیننویسندگینفرت
من حدیثه سادات حسینی هستم، عاشق قهوه و بهترین دوستم کتاب! به زبان فارسی و انگلیسی مینویسم. اینجا میتونید نوشته های من درباره ی موضوعات مختلف رو بخونید! HadisehWrites.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید