ماهان·۴ سال پیشزمان مرگ 2وقتی که چشمانم باز شد فهمیدم که روی تخت بیمارستان هستم. چراغ بالای سرم کمی چشمانم من را آزار می داد. دوست صمیمی ام نیز کنار من نشسته بود.از…
ماهان·۴ سال پیشزمان مرگ 1ضربان قلبم تند می زد. بعد از شنیدن آن صدای ترسناک از خواب بیدار شدم و نفس نفس می زدم. باد سردی روی عرق پیشانی من نشست، اما یادم افتاد که تم…
ماهان·۵ سال پیشجنی که با من مشکل داشت - قسمت سومپیشگفتار: خواندن این نوشته می تواند عواقبی را به همراه داشته باشد پس اگر دچار بیماری قلبی یا تنفسی هستید تمام عواقب خواندن این داستان بر عه…
ماهان·۵ سال پیشجنی که با من مشکل داشت - قسمت دومپیشگفتار: خواندن این نوشته می تواند عواقبی را به همراه داشته باشد پس اگر دچار بیماری قلبی یا تنفسی هستید تمام عواقب خواندن این داستان بر عه…
ماهان·۵ سال پیشداستان جنی که با من مشکل داشت! - قسمت اولپیشگفتار: خواندن این نوشته می تواند عواقبی را به همراه داشته باشد پس اگر دچار بیماری قلبی یا تنفسی هستید تمام عواقب خواندن این داستان بر عه…