مقدمه: میدونید چی توی این چند سال گذشته خیلی آزارم داده؟ از دست دادن اراده و توان انجام کارهای خرکی! حداقل تعریف خودم از خودم این بود که کافی است تصمیم بگیرم کاری را انجام بدهم و بعد به هر قیمتی که شده آن تصمیم را به انجام میرسانم. خوب این تعریف ۲-۳ سالی است که دیگه خیلی برای توصیف من صادق نیست.
تصمیم گرفتم که خودم را به چالش بکشم. حالا دارم این متن را مینویسم، شکمم داره سر و صدا میکنه و دلم میخواهد یک چیزی بخورم. خوب همین هوس غذا میشود مایه چالش من. از آخرین باری که غذا خوردم ۷-۸ ساعت میگذرد. میروم که برای ۳۰ روز آینده با این هوس بجنگم.
چند تا نکته
۱- روزهی من روزه تر است به این معنی که آب را از خودم دریغ نخواهم کرد
۲- ۲۰ روز از این ۳۰ روز را در مسافرت خواهم بود و دغدغه کار و بهروی کاری را نخواهم داشت.
۳- روزه را تا جایی ادامه میدهم که فعالیت روزمرهام دچار مشکل نشود و بتوانم به صورت ملایم ورزش کنم
۴- من اضافه وزن زیادی دارم و احتمالا طی این فرآیند وزن کم خواهم کرد. ولی خوب میدانم که این کار روش درستی برای کم کردن وزن نیست. هدف من تمرین اداره است و نه کم کردن وزن.
در مورد روز یکم اینجا نوشتم