ایمان عبدلی
ایمان عبدلی
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

چابک بودن الزامی است

این روزها تو ایران عجیب صحبت از چابکیه ولی با یه سری تعاریف عجیب و غریب. تعاریفی مثل اینکه تا نصفه شب باید بمونی و کار کنی، یا اینکه بشینی با بقیه تیم مثلا آجیل بسته بندی کنی برای کمپین شب یلدا و مواردی از این دست. این متن رو نوشتم برای همه اونایی که دوست دارن چابک باشن و به همکاراشون کمک کنن اما در تکمیل کردن کار خودشون دچار مشکل هستن. اونایی که دوست دارن به همه کمک کنن و یه جورایی نقش مربی، پشتیبان و یا آچار فرانسه رو تو تیم کاری خودشون ایفا کنن.

آچار فرانسه
آچار فرانسه

در کل این خیلی حس بدیه که به دلیل عدم موفقیت در انجام کار خودتون یا کاری که مدیر مستقیمتون بهتون ارجاع داده مورد سرزنش قرار بگیرید، اما اگر دلیل اینکه نتونستید کار خودتون رو درست به اتمام برسونید این باشه که به هم تیمی هاتون کمک می‌کنید تا اون ها کارشون رو به خوبی انجام بدن بهتون این نوید رو میدم که آینده از آن شماست.

یه سوال؟؟
اگر کمک کردن به هم تیمی هامون در به انجام رسوندن وظایفشون کار خوبیه، پس چجوری باید از عملکرد خودمون دفاع کنیم؟

با توجه به تجربیات شخصی خودم و ادبیات پژوهش در زمینه توسعه بنگاه های اقتصادی، لزوم حرکت از نظام سنتی و بروکراتیک به سمت نظام های چابک و تخت بیش از پیش احساس می‌شه. اما این همه ماجرا نیست. بنگاه های اقتصادی برای حرکت کردن به سمت چابکی در عملکرد و فرایند های خودشون می‌بایست ابتدا تصمیم خودشون رو بگیرن که ما میخوایم ادای چابکی رو دربیاریم یا واقعا میخوایم چابک باشیم!!!

چابکی را گسترش دهیم
چابکی را گسترش دهیم


ادای چابکی رو درآوردن اینجوریه که کارهای زیادتری رو برای تیم بتراشیم و سعی کنیم با تحت فشار گذاشتن کارکنانمون ازشون خروجی مطلوب خودمون رو بگیریم. مسلما این روش بعد از یه مدت کوتاه نتایج منفی خودش رو نشون میده که استعفای نیروهای مفید در شرکت از عواقب احتمالیه اونه.

ابتدا عرض کنم که چابک بودن یک صفت محسوب می‌شه که مانند یک طیف از 1 تا 100 درصد میتونه متغیر باشه. این چابکی اگر در فرهنگ سازمانی شرکتمون پرورش پیدا کنه قطعا بعد از مدت زمان کوتاهی شاهد نتایج درخشان اون خواهیم بود.

با توجه به تغییرات سریع اوضاع اقتصادی، تغییرات ترند های بازار، بالا و پایین رفتن شاخص ها و همینطور تغییرات قیمت ها دیگه نمی‌شه مثل قبل و با تفکر غیر چابک پروژه ها و تیم های فعال رو مدیریت کرد پس حرکت به سمت چابکی امروز برای همه بنگاه های اقتصادی یک ضرورته.

تفکر چابک از کجا آمده؟

تفکر و مدیریت پروژه به روش چابک (AGILE) برای اولین بار در پروژه های نرم افزاری معرفی شد. در پروژه های نرم افزاری، تیم کاری با توجه به رقابت بالا و تغییرات سریع و نیازسنجی روزانه مخاطبان و کاربران و توسعه موضوعات کسب و کار و تاثیر مستقیم بر روی تغییرات در نرم افزار، باید بتواند با سرعت و دقت و کیفیت خدمات خود را برای رضایت مشتری در یک بازه زمانی کوتاه ارائه بدهد. این خدمات طیف وسیع را شامل می‌شوند که می‌توانیم به واحد های فروش، تامین و پشتیبانی، کد نویسی و طراحی، طراحی تولید و توزیع محتوا و بخش های کسب و کاری اشاره کرد. دقیقا برخلاف پروژه های غیر نرم افزاری (مانند پروژه های صنایع سنگین پتروشیمی، نفت و گاز و معادن) که دوره برنامه ریزی و اجرا برای آن ها شاید به بیش از یک دهه هم برسد( یعنی زمان مصرف شده از کارهای تحقیقاتی تا افتتاح پروژه).

مدیریت پروژه چابک بر مبنای ۴ ارزش اصلی است:

  • افراد و تعاملات بیش از فرایندها و ابزارها ازرشمندند،
  • کار بر روی نرم افزار بیش از مستندسازی ارزشمند است،
  • همکاری مشتری بیش از مذاکره در مورد قرارداد ارزشمند است،
  • پاسخ به تغییر بیش از پیروی از یک برنامه ارزشمند است.

بخش‌های اصلی مدیریت پروژه چابک

هر پروژه‌ای که به روش چابک مدیریت می‌شود دارای پنج جزء کلیدی است. این اجزاء در قسمت‌های مختلف پروژه بررسی و به‌کار گرفته می‌شوند که در ادامه با آنها آشنا می‌شوید:

۱- داستان‌های کاربر (User stories)

به زبان ساده، داستان کاربر تعریف سطح بالایی از درخواست کار است که شامل اطلاعات کافی برای این است که تیم بتواند برآورد معقولی از تلاش مورد نیاز برای انجام درخواست، ارائه دهد. این توضیح کوتاه و ساده از دیدگاه کاربر نوشته شده است و بر تشریح خواسته‌های مشتری شما (اهدافشان) و دلیل آن متمرکز است.
نکات نگارشی یک داستان کاربر
نکات نگارشی یک داستان کاربر

۲- اسپرینت (Sprints)

Sprint در لغت به معنی «دوی سرعت» است؛ اما در مدیریت چابک، اسپرینت یک تکرار کوتاه از کار است که معمولاً بین یک تا سه هفته، در زمانی که تیم‌ها روی وظایف تعیین شده در جلسه برنامه‌ریزی اسپرینت کار می‌کنند، تکمیل می‌شود. ایده این است که هم‌زمان با پیش‌روی پروژه، این اسپرینت‌ها را به طور مداوم تکرار کنید تا محصول شما آماده شود. پس از اتمام هر اسپرینت، شما محصول را مرور می‌کنید تا ببینید چه چیزهایی کار می‌کنند و چه چیزهایی کار نمی‌کنند، تنظیمات مورد نیاز را انجام می‌دهید و دوباره یک اسپرینت دیگر را برای بهبود محصول یا خدمات خود شروع می‌کنید.

۳- جلسات استندآپ (Stand-up meetings)

جلسات استندآپ روزانه که مدت آن معمولا زیر 10 دقیقه است و به آن «جلسات روزانه اسکرام» نیز می‌گویند، یک روش عالی برای اطمینان از این است که همه از تمام موضوعات مربوط به پروژه آگاه و در مسیر درستی هستند. این تعاملات روزمره به این دلیل با عنوان «استندآپ» شناخته می‌شوند که شرکت‌کنندگان باید در آن بایستند و کمک کنند که جلسات بصورت کوتاه و با پرداختن به موضوع هدف اصلی، برگزار شوند.
جلسات ده دقیقه ای استندآپ
جلسات ده دقیقه ای استندآپ

۴- تخته چابک (Agile board)

استفاده از یک تخته چابک به تیم شما کمک می‌کند که پیشرفت پروژه را دنبال کنند. این تخته می‌تواند یک تخته سفید ساده با یادداشت‌های روی آن باشد و یا عملکردی در نرم‌افزار مدیریت پروژه شما.
تخته چابک
تخته چابک

۵- بک‌ لاگ (Backlog)

بک لاگ لیستی از تمام کارهایی است که باید انجام شود. این لیست می‌تواند در بخش های مختلفی تهیه شود یا به صورت جامع باشد که این موضوع بستگی به تبحر مدیر محصول شما در مدیریت کردن آن ها دارد. بک لاگ ها پس از موضوع بندی شدن و برا اساس اولویت آن ها در داستان کاربر تبدیل به وظایف میشود و این وظایف به مسئولان مربوطه ارجاع داده می‌شود. مدیریت بک لاگ‌ها برای مدیران پروژه در یک محیط چابک نقش حیاتی دارد.
از بک لاگ تا تسک
از بک لاگ تا تسک

تعریف سازمان چابک :

سازمان چابك یك كسب و كار با سرعت، سازگار و آگاهانه است كه قابلیت سازگاری سریع در واكنش به تحولات و وقایع غیرمنتظره پیش‌بینی نشده، فرصتهای بازار و نیازمندیهای مشتری را دارد. در چنین كسب و كاری فرایندها و ساختارهایی یافت می‌شود كه سرعت، انطباق و استحكام را تسهیل كرده دارای سازمان هماهنگ و منظمی است كه توانایی نیل به عملكرد رقابتی در محیط تجاری كاملا پویا و غیرقابل پیش‌بینی را دارد و البته این محیط با كاركردهای كنونی سازمان بی‌تناسب نیست

تعریف تولید چابک :

تولید چابک جهت بقا و پیشرفت در محیط رقابتی (که تغییرات در آن دایمی و پیش‌بینی نشده است) نوعی توانایی ایجاد می‌کند تا بتواند به تغییرات سریع بازار پاسخگو باشد. براساس این تعریف، تولید چابک شامل انعطاف پذیری سیستم مکانیکی در تولید محصول و مفاهیمی مانند: توانمندسازی کارکنان، روابط نزدیک بین تولیدکننده و تامین کننده، کیفیت جامع، و مهندسی مجدد شرکت‌هاست.



سخن پایانی این که در شرکت های چابکی مثل ماکروسافت و اپل و ... که در زمینه های فرهنگ سازمانی چابک به بلوغ رسیده اند طبق بررسی های من از هیچ چارچوبی برای چابک سازی خود استفاده نمی کنند زیرا چابک بودن و تفکر چابک در فرهنگ سازمانی آن ها به درستی جا گرفته.

منبع


مدیریت پروژهتفکر چابکداستان کاربرفرهنگ سازمانیتوسعه کسب و کار
رونق کسب و کار ها و توسعه کارآفرینی، هدف ماست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید