روجوف مفرحه
روجوف مفرحه
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

نکـنَـد دستِ کـسـی دستِ تـو را لَمس کـنَـد

حرفهایت شبیه آدمیزاد بود

اما خواسته هایت شاخدار

گفتی که عشق را به دو مصرع خلاصه کن.

گفتم:

از یک طرف این تن خسته اسیر راه

از یک طرف قاف نشینی به کوره راه


پرسیدی که قاف چیست؟

گفتم: قاف حرف آخر عشق است و

حرف اول عشق من

تندی کردی گفتی خموش

خاموش شدم

ناگاه صدایی آمد که مرا می خواند

چَشم گشودم

پرستار بود

قرص هایم را آورده بود.

پرسید :

"حالا عشق قاف انگیزه تو کیست؟ " دیوانه

لعنتی صدایمان را شنیده بود

مستاصل از همه جا لب به اعتراف گشودم و

گفتم:

قورمه سبزی


طنزنوشته های یک روانی شناس

قنبری کاتب | بهمن 1396

قورمه سبزییک روانی شناسطنزشعرعاشقانه
گاه و بیگاه نوشته های یک روانی‌شناس - پر از هجو و شطح صرفا جهت خخنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید