برای تولید هر محصول یا خدمتی ذهن انسان, تلاش و ساعتها کار لازم است؛ هیچ محصول و خدمتی بدون کمک، دخالت و ذهن انسان به وجود نمیاد. مدیریت منابع انسانی برای ساخت و تولید هر چیزی یک اصله.
هر سازمانی آرزوی داشتن افراد و نیروی انسانی توانا داره، چون بدون افراد ماهر هیچ سازمان و کسبوکاری اونطور که باید به موفقیت نمیرسه.
در میان ۵ M مدیریت (نیروی انسانی، پول، ماشین آلات، مواد و روشها) مدیریت منابع انسانی با اولین M یعنی نیروی انسانی سروکار داره.
نیروی انسانی با هر چیز دیگه ای متفاوته؛ حتی هر انسان هم با دیگری تفاوت داره. به همین دلیل مدیریت سایر بخش ها مثل ماشین آلات مواد وکه انتزاعی هستند و قدرت تفکر جدا برای خودشونو ندارن ساده تره.
مدیریت منابع انسانی از همه جنبه های دیگر مدیریت دشوارتر، مهمتر و بسیار پرچالشتره.
مدیریت منابع انسانی نقشیه که در هر سازمانی که بیش از یک نفر عضو داشته باشه معنا داره و بر خلاف چیزی که خیلی ها فکر میکنن، فقط مخصوص کسبوکار های بزرگ نیست.
وقتی میگیم منابع انسانی، منظورمون همه افرادی هستن که در سطوح مختلف سازمان و با شغل های مختلف مشغول به کار هستن.
این اصطلاح اولین بار در دهه ۱۹۶۰ میلادی ابداع شد و چون به ارزش روابط کاری و موضوع هایی مثل انگیزه، رفتار سازمانی و ارزیابی عملکرد می پرداخت به شدت جلب توجه کرد و خیلی زود همهگیر شد.
تعریف خیلی تئوری و جمع جور منابع انسانی اینه که: مدیریت منابع انسانی (HRM) سیستمی رسمیه که کسبوکار ها برای مدیریت افراد خودشون ازش استفاده میکنن؛ این بخش سه وظیفه اصلی داره:
۱- گزینش نیروی کار
۲- مدیریت حقوق و مزایا افراد
۳- تعریف کردن موقعیت های شغلی
اما وقتی وارد عمل بشیم مدیریت منابع انسانی خیلی گستردهتر و پیچیده تر از این سه مسئولیته. یه نکته جالب توجه هم اینه که همه کارکردهای منابع انسانی به هم پیوسته هستن، مثلا اگه یک سازمان روی استخدام افراد باکیفیت تاکید داشته باشه، اما خدمات مناسبی رو برای نیروهایی که جذب کرده ارائه نکنه درواقع وقت و انرژی خودشو تلف کرده و نیرو هاش هم به زودی جذب سازمان های دیگه میشن.
آلن پرایس در کتاب خود با عنوان “مدیریت منابع انسانی در زمینه کسب و کار” ده C منابع انسانی رو اینطوری تعریف کرده: اثربخشی هزینه، رقابت، انسجام، اعتبار، ارتباطات، خلاقیت، مزیت رقابتی، صلاحیت، تغییر و تعهد.
تو یه جمله وظیفه بخش مدیریت منابع انسانی استفاده از نیرا و تخصص افراد برای تحقق اهداف سازمان است.
همهی ما، درواقع همهی انسان ها وقتی یه چیز ارزشمند دارن سعی میکنن که ازش به خوبی مراقبت کنن تا از دستش ندن. ارزشمند لزوما به معنی گرانبها نیست؛ البته که اشیا گرانبها هم ارزشمندن و ما تلاش میکنیم به خوبی ازشون مراقبت کنیم، اما مثلا نگهداری از یه گیاه، یا چیزی که سخت به دستش آوردیم.
از دید مدیریت منابع انسانی، نیرو های انسانی یهجورایی سرمایه های هر سازمانی به حساب میان، سرمایه های انسانی که به عنوان دارایی های تجارت هستن و مثل بقیه دارایی های تجاری، هدف، استفاده موثر از کارمندان، کاهش ریسک و حداکثر بازده سرمایه گذاری است.
یکی از سنگینترین هزینههایی که یک کسبوکار میتونه متحمل بشه، کارکنان با تجربهای هستند که به هر دلیل محیط کار را ترک میکنن و آموختهها و تجربیات خود را به محیطی دیگر میبرند.
امروزه مدیریت منابع انسانی از اهمیت بیشتری نسبت به قبل برخوردار شده و تمام سازمان های موفق چندین مدیر خبره منابع انسانی دارن (معمولا به ازای هر ۱۰۰ نفر یک مدیر) در محیط های کاری امروزی که رقابت هم بین افراد بیشتر شده، صرف اینکه بتونیم از یکی از کارکنان خود در طول یک سال، بیشترین خروجی را بگیریم، چندان ارزشمند نیست. درواقع هنر اینه که بتونیم در طول عمر مفید کاری او، بیشترین خروجی را کسب کنیم و از همه ابزارهای ممکن استفاده کنیم که ماندگاری و رضایت کارکنان مفید در یک سازمان افزایش پیدا کنه.
در بلندمدت، حداکثر خروجی تنها با آرامش، رضایت، انگیزه، شوق و اشتیاق افراد یک سازمان و حتی خانوادهی آنها حاصل میشه. و این تاییدی برای اهمیت زیاد مدیریت منابع انسانیه.
درسته که امروزه خیلی از مشاغل انسانی جاشونو به ربات ها، ماشینآلات و هوش مصنوعی دادن اما با اینحال ماشین آلات و فناوری هم توسط انسان ساخته میشوند و باید توسط انسان به کار گرفته و یا کنترل بشن؛
به همین دلیل شرکتها امروزه هم مثل همیشه در جستجوی متخصصان با استعداد، ماهر و واجد شرایط برای توسعه مستمر سازمان هستن؛ بنابراین انسان سرمایه اساسی هر سازمانی است و مثل یک نگهبانه که کمک میکنه سازمان به راحتی و در طولانی مدت به فعالیت خود ادامه بده.
ما توی یکی از کافه دانشجوهامون درباره مدیریت منابع انسانی با متین شیرازی نژاد مدیر منابع انسانی استارتاپ مستر بلیط صحبت کردیم و از تجربه هاشون استفاده کردیم؛ شما هم با کلیک روی لینک بالا میتونین این وبینارو از کانال آپارات ما مشاهده کنین.
همونطور که اولش گفتیم، مدیریت منابع انسانی برای همهی کسبوکار هاست، فارغ از این که چقدر کوچک یا بزرگ باشن؛ مثلا توی یک سوپرمارکت بسیار کوچک هم همچنان بخش زیادی از وظایف مدیر منابع انسانی، قابل پیگیری و اجراست. حتی اگه توی بعضی شرکت های کوچک شخصی با این سِمت وجود نداشته باشه، باز هم ناخوداگاه مدیریت منابع انسانی وجود داره و بخشی از وظیفه مدیراجرایی یا مدیرعامل سازمانه.
تعریف کتابی و شسته رفته یک مدیر منابع انسانی به این صورته که: "مدیر منابع انسانی یک مدیر سطح بالا است که مسئولیت اداره کلیه فعالیتها و سیاستهای منابع انسانی را بر عهده دارد. مدیر منابع انسانی بر جبران خسارت، مزایا، کارکنان، اقدامات مثبت، روابط کارمندان، بهداشت و ایمنی و آموزش و توسعه نظارت میکند. آنها همچنین بر کارکنان متخصص نیروی انسانی هم نظارت میکنند."
مدیر منابع انسانی در واقع عنصر اصلی در سیاستگذاری در بخش منابع انسانیه و مهمترین وظیفش مدیریته!
نقش مدیر منابع انسانی مدیریت، ایجاد، اجرا و نظارت بر سیاستها و مقرراتی است که برای همهی کارمندان اجباری محسوب میشه؛ و همین چگونه مدیریت کردن این چالش هاست که بین مدیر خوب و بد فرق میذاره.
لیست ساده شده ی وظیفهها و مسئولیت های مدیر منابع انسانی به شکل زیره:
برنامه ریزی - سازماندهی - استخدام - آموزش منابع - پیشرفت نیروها - ارتباط با نیروها - دانش حقوق - ارزیابی -
حفظ فرهنگ محیط کار و ایجاد فضای مناسب - حل اختلافات - هدایت -کنترل- پاداش و تشویق - مدیریت حقوق
برنامه ریزی این بخش دو اصل اساسی داره: ۱) تحلیل تقاضای منابع انسانی ۲)تحلیل عرضه منابع انسانی
یعنی مدیر منابع انسانی موظفه که با توجه به اهداف سازمان، تعیین کنه که سازمان در آینده ای مشخص (مثلا ۱۰ سال آینده) به چه تعداد نیروی انسانی و با چه مهارت هایی نیاز داره؟ و بعد، این تعداد نیرو، از چه منابعی و با چه بودجه ای تأمین خواهند شد؟
بعد از برنامهریزی نوبت سازماندهیه. یعنی تقسیم وظایف، شفاف سازی جایگاه های شغلی، تعیین وظایف شغلی کارکنان، آماده کردن بسترهای لازم برای ورود و استخدام کارکنان جدید و در نهایت نظم دادن به وظایف و امور کارمندانه.
یکی از مهمترین و اصلی ترین وظیفه های یک مدیر منابع انسانی استخدام و جذب نیرو است. استخدام افراد مناسب اهمیت خیلی زیادی داره؛ چون اگه توی این مرحله اشتباهی رخ بده، هرقدر هم که بقیه مراحل مثل آموزش نیروها و ساختن محیط مناسب برای کار درست پیش بره، باز هم نمیشه انتظار موفقیت کامل رو داشت.وقتی قصد استخدام داریم درواقع دو هدف داریم: استخدام استعداد مورد نیاز و استخدام منابع.
آموزش منابع هم مسئولیت مهمیه و موجب پیشرفت و پویایی سازمانه. بعد از استخدام نیروهای مورد نظر باید محیط آموزش مهارت های مورد نیاز رو براشون فراهم کرد، با فراهم کردن بستر آموزشی مناسب در همون ابتدا میشه جلوی خیلی از مشکلات در آینده رو گرفت. واضحه که هرقدر نیرو ها حرفه ای تر باشن، سازمان موفق تره.
- بعضی از شرکت های معروف علاوه بر مهارت هایی که نیروهاشون برای انجام دادن وظایف نیاز دارن، دوره های آموزشی بعضی از مهارت های مفید اما نامرتبط به سازمان هم برای اونها در نظر میگیرن.
از لحاظ حرفهای رشد و پیشرفت کارمندان هم برای خودشان و هم برای شرکت یک امتیاز محسوب میشه و این وظیفهی سرپرست منابع انسانیه که علایق کارمندان را بدونه و بهدنبال ایجاد موقعیتهایی برای رشد علایق و مهارتهاشون باشه و بر روند پیشرفت اونها نظارت کنه.
یک مدیر منابع انسانی باید همیشه از قانون پیروی کنه و مواظب باشه تا سیاستهای شرکت و تنظیم قراردادها. با قوانین کار، قوانین مالیاتی، ساعات کار مجاز و حداقل دستمزد و... هماهنگی کامل داشته باشه. به همین دلیل داشتن دانش حقوقی از اهمیت بالایی برخورداره.
وقتی جمعی تشکیل میشه و افراد کنار هم مشغول به کار میشن، به وجود آمدن اختلاف اجتناب ناپذیره.
مدیر منابع انسانی وظیفه داره وقتی اختلافی بین نیروها به وجود میاد بدون پیش داوری و تبعیض به صحبت های هر دو طرف گوش کنه و قبل از هر اقدامی به طور کامل تحقیق کنه و بعد تصمیمی درست و قاطعانه بگیره تا دیگه از این قبیل اتفاقات تکرار نشه.
در نظر گرفتن پاداش برای نیروها انگیزهی آنها را زیاد میکنه و باعث میشه کارشونو به امید دریافت پاداش، بهتر انجام بدن. لزومی نداره که پاداش حتما مادی باشه؛ درسته که امروزه دیگه سبدهای غذایی و ارتقا رتبه قدیمی شدن اما میشه از دادن مرخصی، منعطف کردن ساعت های کاری و... استتفاده کرد. این دست اقدامات علاوه بر انگیزه دادن به کارکنان فعلی، هنگام استخدام نیروهای جدید هم برای خود سازمان امتیاز محسوب میشه.
شاید بشه گفت مهمترین مسئولیت آنها مدیریت حقوق و دستمزد افراده. این قسمت شامل محاسبهی بهینه درآمدها، مدیریت دستمزدها، بازپرداختها و آمادهسازی فرم دستمزدهاست.
مدیر منابع انسانی باید علاوه بر محاسبهی دقیق حقوقها به زمان پرداخت اونا هم توجه کنه. همچنین باید هنگام خروج یک کارمند از شرکت متوجه تسویه حسابهای لازم باشه.
بخش منابع انسانی با انسانها سروکار داره، پس افرادی که توی این بخش کار میکنن باید مهارت های ارتباطی بالایی داشته باشن. هممون میدونیم مدیری که تمام روز روی صندلی دفترش میشینه، نمیتونه ارتباط خوبی با کارمندان برقرار کنه و در نتیجه مدیر منابع انسانی خوبی باشه. تیم منابع انسانی باید بهشدت فعال باشه و همه نیروهارو بشناسه. مدیر منابع انسانی باید اعتماد و اطمینان همه نیرو ها رو جلب کنه و علاوه بر داشتن تخصص کافی، مدافع حقوق کارمندان هم باشه.
همهی ما تجربه اینو داریم که وقتی در یک محیطی احساس راحتی میکنیم و آرامش داریم عملکرد و بازدهیمون به میزان قابل توجهی بالا میره، همون دلیلی که درس خوندن توی کتابخانه ها خیلی راحت تر و لذت بخش تر از درس خوندن در یک محیط پر سر و صدا و استرسزاست؛ این موضوع طی تحقیقات زیادی هم اثبات شده که عملکرد هر کس تا حد زیادی به فضایی که در آن کار میکند بستگی داره.
به همین دلیل یکی از وظایف منابع انسانی حفظ سلامتی، امنیت و لذتبخش بودن محیط کاره تا جو راحتی بین کارمندان برقرار باشه. مثلا حذف هرگونه عامل استرسزا یا نامناسبی که مانع عملکرد خوب کارکنان میشه یکی از این کارهاست. تا حد ممکن باید جو کاری به بهترین شکل خودش باشه.
در محیط کاری مناسب، کارمندان بهراحتی با هم در ارتباط هستند و در دراز مدت، تعهد کارکنان و میزان رضایت آنها افزایش پیدا میکنه.
این روز ها شاهد تغییر بزرگی در محیط کار شرکت ها هستیم، نسبت به ده سال پیش فضای محیط های کار خیلی دوستانهتر، صمیمی تر و رنگی تر از گذشته شده و تا حد زیادی از اون حالت خشک و رسمی دراومده؛ همین امر مثال واضحی برای مهم شدن مدیریت منابع انسانی با گذشت زمان و پیشرفت انسان هاست!
طبق بررسیها و تحقیقات، ۸۰٪ داراییهای هر شرکت و سازمانی، نیروی انسانی اونه؛ و این عدد مهمترین دلیل برای تقویت بخش مدیریت منابع انسانی شرکت محسوب میشه.
در سازمانهای امروزی که اهمیت خلاقیت، نوآوری سازمانی و انگیزه بالای نیروی انسانی برای همه واضحه؛ منابع انسانی بهعنوان یک مزیت رقابتی در سازمان ها، ارزشمندترین سرمایه یک کسب و کار محسوب میشه.
تیم مدیریت منابع انسانی امروزه مسئولیت کارهای بسیار بیشتری نسبت به کارمندان سنتی یا وظایف اداری
به عهده داره و اونقدر از اهمیت بالایی برخورداره که با چند اقدام و با انجام صحیح وظایف اصلی خودش میتونه به شدت باعث بهره وری بالای کارکنان و در نتیجه پیشرفت کل سازمان بشه.
چون پیشرفت و انجام دادن درست وظایف هر یک از اعضای یک سازمان درواقع پیشرفت و در مسیر درست جلو رفتن کل سازمانه.
منابعی که ازشون برای نوشتن این مقاله استفاده شده: