یکی از عناصر مهمی که باعث میشود انسان آرامش داشته باشد وجود عزت نفس است یکی از چیزهایی که ما را کوچک می کند، درخواست انجام کارهایمان از دیگران است. کسی که ارزش خود را میداند هیچگاه خود را با درخواست از دیگران کوچک و خوار نمی سازد.
عزت نفس احساس با ارزش بودن می باشد یعنی اینکه خودمان را پیش دیگران کوچک نکنیم. عزت نفس یکی از عوامل تعیین کننده رفتار در انسان به حساب می آید در حقیقت برداشت و قضاوتی که افراد از خود دارند تعیین کننده چگونگی برخورد آن ها با مسائل مختلف است.
فردی که عزت نفس پایین دارد و برای خود ارزش و احترامی قائل نیست، این امکان وجود دارد که دچار انزوا، گوشه گیری یا پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی شود.
عزت نفس را می توان مجموعه ای از افکار، احساسات، عواطف و تجربه ها تصور کرد که در فرایند زندگی اجتماعی شکل می گیرند. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه ای که فرد از خود دارد، باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند، ارزشمند بودن یا برعکس آن را داشته باشد.
عزت نفس، باور و اعتقادی می باشد که فرد، دربارهٔ ارزش و اهمیت خود دارد. حرمت نفس را می توان با عوامل مختلف توضیح داد از جمله فردی که عزت نفس دارد به این اعتقاد دارد که انسان مقدس است و به دلیل این مقدّس بودن نمی توان او را قربانی اعتقادهای دیگران کرد،
عامل بعد اینکه همهٔ انسان ها با هم متفاوتند؛ یعنی بین افراد مختلف با نژادها و قومیت های مختلف هیچ فرقی وجود ندارد و همین طور انسان ها با هم برابرند، عامل دیگر خود دوستی و احساس رضایت داشتن از آنچه که هستم و هر چه که هستم و همین طور نداشتن شرم و خجالت از وجود خود است. اصولاً می توان حرمت نفس را در امور مختلف زندگی شرح داد.
افرادی که دارای حرمت نفس پایین هستند در زندگی خود با مشکلات فراوان روبرو می شوند.
به باور کارل راجرز تمامی انسان ها به حرمت نفس و عزت نفس نیازمندند. در درجهٔ نخست، عزت نفس نشان دهندهٔ احترامی می باشد که دیگران برای ما قائل اند.
هنگامی که پدر و مادر به فرزندان خود، توجه مثبت غیر شرطی نشان می دهند و آن ها را جدای از رفتارهایشان به عنوان انسان هایی که از شایستگی های درونی برخوردارند می پذیرند، در اصل به رشد عزت نفس آن ها کمک می کنند.
اما هنگامی که والدین به کودکان توجه مثبت شرطی نشان داده و در واقع هنگامی آن ها را می پذیرند که به شیوهٔ مورد نظر و مطلوب رفتار می کنند، کودکان در شرایط ارزشی قرار می گیرند و گمان می کنند که فقط هنگامی شایستگی دارند که مطابق با خواست والدین رفتار کنند.
کمبود عزت نفس، موجب می شود در تصمیم گیری ها، برای دانش، نگرش، تجربه و الگوهای ارزشی خودمان، به اندازه ی دیگران، اعتبار قائل نباشیم و به همین دلیل، برای اطرافیان سهمی بیش از آنچه باید، در تصمیم گیری های شخصی خود قائل شویم.
آنچه به عنوان اعتماد به نفس پایین ما را نگران می کند، عموماً می تواند حاصل عزت نفس پایین باشد.
عموماً آنچه به عنوان کمبود اعتماد به نفس می شنویم، و می بینیم که اکثر مردم برای بهبود اعتماد به نفس تلاش می کنند، بیش از آنکه واقعاً از جنس اعتماد به نفس باشد، میوه ی نامطلوبی می باشد که از ریشه ی عزت نفس پایین روییده است و ما به جای درمان ریشه، در تلاش برای بهبود میوه هستیم.
کمبود عزت نفس باعث می شود به جای مقایسه ی وضعیت امروز خودمان با گذشته ی خودمان، به صورت دائمی مشغول مقایسه ی خودمان با اطرافیان باشیم. اگر چه به عنوان شعار، همه بلد هستند که از این حرف ها بزنند، اما برای پیدا کردن کسانی که جرئت و توانمندی دارند که خود را با دیگران مقایسه نکنند، باید چراغ در دست بگیرید و دور شهر بگردید و آخر کار هم، احتمالاً ناامید به خانه بازگردید.
بسیاری از ما به دلیل عزت نفس پایین، نقد های عالمانه ی دیگران را نمی پذیریم و بسیاری دیگر، به دلیل عزت نفس پایین، جرئت رد کردن نقد منتقدان را نداریم.
انتقاد ناپذیر بودن به صورت مطلق، و احترام به نقد همه ی افراد، شاخصی قطعی از ناهنجاری در حوزه ی عزت نفس است.
کافی است به تعاملات انسانها در شبکه های اجتماعی سر بزنید تا این ناهنجاری ها را که گاه خود را در لباس فرهنگ و شعور و گاه در لباس خشونت پنهان می کنند، ببینید. عزت نفس پایین، جرئت انتخاب سبک زندگی مطلوب را از ما می گیرد و باعث می شود، تنها فرصت زندگی را که یک بار بیشتر در اختیار نداریم، به دیگرانی بفروشیم که حتی ثانیه ای هم، زندگی و دنیا را از نگاه ما تجربه نمی کنند.
ما برای رشد فردی و توسعه مهارتهای خود، وقت قابل توجهی صرف می کنیم. برای یادگیری زبان انگلیسی وقت می گذاریم. تلاش می کنیم که اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم. تلاش می کنیم که تسلط کلامی خود را پرورش دهیم. انرژی و توان خود را برای بهبود مهارت ارتباطی صرف می کنیم.
اما بسیار پیش می آید که احساس می کنیم این تلاش ها، چندان اثربخش نبوده اند یا نتیجه ی آنها کمتر از حد انتظارمان بوده است.
حتی درس های متمم در کارگاه زندگی شاد که می کوشد شادمانی زندگی را افزایش دهد، زمانی مفید می باشد که جایگاه واقعی عزت نفس را در زندگی خود بشناسیم. چون شادمانی و رضایت هم، ساختمانی می باشد که بر زیربنای عزت نفس، ساخته می شود.
اگر برای زیربنا وقت نگذاریم، حرف ها و تکنیک ها و تمرین های دیگر، صرفاً مانند داروی مسکن یا ماده مخدر، تسکینی کوتاه مدت بر دردی عمیق خواهند بود که به سادگی مرتفع نخواهد شد.
عزت نفس کلید پشت بسیاری از تصمیمات شما، برخورد هایتان و حالات روحی ای است که در طول روز تجربه می کنید. در واقع عزت نفس تصوریست که شما نسبت به خودتان دارید. اگر این تصویر ارزشمند باشد باعث می شود بیشتر در زندگی تان پیشرفت کنید،
از زندگی لذت ببرید و خوشحال باشید ولی اگر تصویری که از خودتان دارید بی ارزش و منفی باشد آن وقت می تواند تاثیرات بسیار بدی در انتخاب هایی که می کنید، آدم هایی که به زندگیتان راه می دهید و مسیرهایی که می روید بگذارد.
انسان ها دارای سه جنبه اساسی هستند:
این سه جنبه کاملا در عزت نفس ما تاثیرگذارند. بنابراین وقتی می خواهیم عزت نفس را بشناسیم باید ابتدا از این سه جنبه به آن نگاه کنیم:
کسی که عزت نفس خوبی داشته باشد ویژگی های زیر را دارد:
حالا اگر شما اکثر این ویژگی ها را ندارید یا احساس بی ارزشی عمیقی درون خودتان حس می کنید یعنی احتمالا عزت نفس پایینی دارید. افراد دارای عزت نفس پایین با این احساسات دست و پنجه نرم می کنند: