نرگس کاظمی‌فرد
نرگس کاظمی‌فرد
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

ما بازماندگان...

چشم‌هایم را به سختی باز می‌کنم و هنوز طعم تلخ داروها ته گلویم را فشار می‌دهد. نمی‌دانم ساعت چند است، چقدر نبوده‌ام و این درد بی‌رحمی که با تمام توانش بندبند وجودم را چنگ می‌زند، چرا رو به فوران می‌رود!

نگاهی به دور و ورم میندازم و تنها راهی که برای فرار از شرایط تاریکی که از در و دیوار روی سرم هوار می‌شود پیدا می‌کنم، چشم بستن و رفتن به خوابی عمیق است. خوابی که این ساعت‌ها را زودتر بگذراند...

یا شاید هم دقیق‌ترش این باشد که از بند ماده رها شوم و خودم را به بی‌هوشی بزنم...

فردایش که بیدار میشوم، اوضاعم بهتر است. درد هنوز درونم فریاد می‌کشد، امّا می‌دانم کی است و کجا هستم.

امّا، روزها می‌گذرد تا یادم بیاید کجای زندگی بودم، چه کارهایی می‌کردم و سرم به چه سودایی خوش بود؟ حتّی سراغی از کتاب‌ها و دوربینم هم نگرفتم. کوله‌ام نصفه نیمه مانده بود و قرار سفر دم عیدمان...

می‌دانی! عالم بیهوشی انگار می‌خواباندت توی وان یخ و تمام وجودت را از سر تا انگشت پا بی‌حس می‌کند... طول می‌کشد تا به خودت بیایی و ببینی که بودی و چه می‌کردی؟ انگار نفوذش از جسمت درون حال و احوالت هم چکه می‌کند!

.

برای من کرونای دو ساله شبیه به ساعات بیهوشی بود. با این فرق که یک ساعت و دو ساعت و حتّی یک شبانه روز، خماری‌اش طول نکشید...

حداقل یک سالی طول کشید تا به خودم بیایم و ببینم چه خبر شده...

سفرهای دست‌نخورده‌ای که منتظر پایان کرونا شدند

قلمی که سوداهایی داشت و میان راه خشکید

مسیر کاری که انگار ادامه جاده‌اش حتّی پاکوب هم نداشت

و علایق و دلخوشی‌هایی که پشت در ماندند و منتظر نشستند...

حالا انگار اثر داروی بیهوشی #کرونا از جان دنیا دارد بیرون می‌رود. در حالی که میان ماسک و هوای تازه معلق مانده‌ایم و درد هنوز زیر پوستمان جان میکند، لبخند کرختی از روی بی‌رمقی می‌زنیم و به عنوان بازماندگان دردی سوزناک از قرنطینه‌مان بیرون میاییم و به روح پارچه‌های سیاهی که میان خانه‌ها رد و بدل شد، فاتحه‌ای نثار میکنیم...

اگر که این قاب، پایان ماجرا باشد.‌‌‌..

گویی پشت در مانده‌ایم به انتظار رسیدن موجی تازه
گویی پشت در مانده‌ایم به انتظار رسیدن موجی تازه


دوران کروناکروناسکوتدلتنگیسوگواری
در سفر، فلسفه و قلم خودم را تجزیه می‌کنم تا یادبگیرم چگونه انسان باشم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید