ویرگول
ورودثبت نام
فرشته کردگاری
فرشته کردگاری
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

فروغِ جان!

فروغ دوست داشتنی، هر چند از روزی که تو را شناختم سال‌های زیادی میگذرد ولی انگار همین دیروز بود که با تو به دنیا آمدم، با تو عاشق شدم، با تو از رازهای مگو سخن گفتم و با تو زنانگی و بی پروایی را تجربه کردم. آن روزهای دور که برای دیدنت می آمدم پریشان و آشفته، خانه ات را زیر درختان بلند ظهیرالدوله پر از برگ‌های خیس پاییزی می یافتم و از دستانم دریچه ای رو به آسمان میساختم تا تو از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگری و من برایت شعرهای کهنه بخوانم و دردهای جامانده در دل زنهای این مرز و بوم را زمزمه کنم. امروز باز هم دلتنگ توام و بیادت در کوچه های باران خورده ی نه چندان خوشبخت قدم میزنم. هنوز مرا می شنوی؟ ❤️

فروغکوچه های خوشبختظهیرالدولهدلتنگیشعر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید