تا همین چند ثانیه پیش دودل بودم که اصلا نوشتن بهترینها برای امسال معنایی داره یا نه؟ هنوز هم ذوقی برای نوشتن این مطلب ندارم. با این حال فقط برای پارهنشدن زنجیره مینویسم. مینویسم و آرزوی بهترینها رو میکنم برای ایران.
برای بهترین اتفاق، از لحظه تحویل سال تا امروز رو مرور کردم و چیز خیلی شاخصی به ذهنم نرسید. فکر میکنم بهترین اتفاق برای من این بود که سربازیم تموم شد. هرچند قبل و بعد سربازیم تفاوت چندانی نداشت و نداره ولی بار روانی سربازی از دوشم برداشته شد.
تنها سفر هم میشه اسمش رو گذاشت. اوایل سال رفتیم کاشان و خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکردم خوش گذشت. امیدوارم وضعیت روحی و اقتصادی طوری باشه که سال بعد بشه بیشتر و بهتر سفر کرد.
امسال نسبت به سال گذشته خیلی بیشتر و بهتر کتاب خوندم. بعضی از اونا که یادمه مورفین و تخممرغهای شوم از میخائیل بولگاکف، سقوط از آلبر کامو، رها کردن گربه از هاروکی موراکامی، جنگ در سرزمین مصر از یوسف القعید و حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد از یانیس واروفاکیس بودند که این آخری برام از بقیه جالبتر بود. مقدمات اقتصاد رو خیلی ساده توضیح داده و برای شروع مطالعه در زمینه اقتصاد کتاب خوبیه به نظرم.
امسال تقریبا تنها تفریح مشترک من و همسرم دیدن فیلم و سریال بوده و به خاطر همین خیلی فیلم و سریال دیدم. از فیلمای دریوری مثل بلوند و شاتگان ودینگ تا فیلمای قدیمی مثل گادفادر رو دیدیم.
فیلمی که امسال بیشترین لذت رو از دیدنش بردم تا جایی که یادمه Cast Away بود. اگه ندیدید توصیه میکنم.
سریالهای زیادی رو هم امسال دیدم. از سریالهای دریوری مثل یاغی و جیران تا خارجیهایی مثل Better call Saul، خاندان اژدها و Rings of Power.
اگه Better call Saul رو فاکتور بگیریم بیشترین لذت رو از دیدن سریال The 100 دیدم. یه نمه تینیجری و زیادی تخیلی هست ولی داستانها و اتفاقاتش جذابه.
سریال گوگولی هم اگه خواستید، Emily in Paris.
مهدی یراحی رو خیلی وقت بود دوستش داشتم. امسال بیشتر از همیشه بهش علاقه پیدا کردم. مطمئنم سرود آزادی رو هم آماده کرده و امیدوارم زودتر بشنویمش.
بهترین مطلبی که توی ویرگول منتشر کردم از نظر آماری مطلب «مهاجرت، تیم ملی، وطنفروش، گرانی، زن» بود. با این وجود مطلب مورد علاقه خودم، نوشته «زمین صاف نیست» هست.
با حلوا حلوا گفتن، دهن شیرین نمیشه. باید برنامه داشت و اقدام کرد.