صبور باش و دگر منتِ هزار نَکش
دیارِ غمزده را سَقفِ پایدار بکَش
هرآن رحمِکه درهر سخن همیآری
تنِکه سوخت درآتشِ نوبهار، نَکش
کجاست منزلت مهرِ جاویدانیِما
دگر به مصلحت ها، انتظار نَکش
چهآهِ مظلومانهی کهکرد،نیمه شبِ
در آن قرارِکه داری، پیِ فرار نَکش
کنون که دردل مهتاب و تیرهگیِ شَبم
که از امید ایزد، نعرهی بسیار نَکش
حکایتیست کزدل رَوَد زِ دیدهبرفت
زِ دیدهخیر، که ازقلب داغدار نَکش
خالد احدی
۱۶ شهریور ۱۳۹۹