زمانه به ما می آموزد آدم های برنده کسانی هستند که از چیزهای کوچک و دم دستی بیشترین لذت را می برند و در مقابل، آن کسانی که از دلخوشی های کوچک غافل می شوند، روزی به گذشته نگاه می کنند و می بینند همان چیزهای کوچک، چقدر بزرگ و مهم بود اما مورد غفلت قرار داشت. گاه زمانه انقدر بی رحم می شود که تو دلت پر می کشد و پر می کشد. برای اندکی قدم زدن بدون ترس. برای نوشیدن یک فنجان چای در قهوه خانه یا کافه ای دنج. برای یک لقمه نان و هندوانه. برای شنیدن صدای کلاغ ها و گنجشک ها یا قطعه ای موسیقی. برای دیدن منظره ای که شاید حتی برایمان تکراری شده باشد. برای رفتن به مدرسه و دانشگاهی که روزی از آن بیزار بودیم. زمانه هر لحظه ما را دلتنگ تر و دلتنگ تر می کند. برای بودن بخاری نفتی کنج اتاق که پر کردن مخزنش پر از دردسر بود. برای تماشای برف یک و نیم متری که روزگاری پارو کردنش عذاب بود. برای مسافرت رفتن پنج نفری با پیکان جوانان. برای ساعتی نشستن و گپ زدن روی صندلی پارک. برای آغوش و بوسه ای بدون ترس. برای دلخوشی استقبال از بهار. زمانه است دیگر. جفاکار و ستمگر و بی رحم. یادمان باشد، هیچوقت از دلخوشی های کوچک زندگی غافل نشویم.